خلاصه ماشینی:
"مجاهدات سیاسی(جلائی)تا 28 مردادماه 1332 ادامه داشت تا انقلابی حیاتبخش ارکان وجودش را فراگرفت و عشقی روحانی جان و دلش را مسخر نمود و شعله تابندهی عرفان طوری دلش را با پرتو جاویدان خود منور ساخت و چنان از صهبای وحدت سرمست و سرشار گردید که بیکباره پشتپا بکلیه علائق مادی زده، سالک راه عشق و شیدائی از سرمنزل شریعت گذشته در طریق طلب جامهی صبوری دریده مجنونوار سیر طریقت کرد و گام در وادی حقیقت نهاده و بمقام علم الیقین رسیده و گفته است.
بندگی داد بما ارج بدان پایه که خود بیریا در همه جا کوس اناحلق زدهایم در میان ما و منی نیست(جلائی)همه اویست تا که ما دست تولا بدر حق زدهایم ولی آنچه در زندگی محسن بیگدلی(جلائی)قابل ملاحظه میباشد اینست که نه زندگی اجتماعی و نه سیر و سلوک عارفانه هرگز مانع فعالیتهای ادبی او که از زمان کودکی بدان پرداخته نبوده است و از آنجا که شعر و شاعری برمبنای اصل مسلم توارث و نظام وراثت در نهادش چون خون در شریان بودیعه سپرده شده است طبعی بر وانی آب و اندیشهی موشکافش چون جویندگان مروارید پیوسته در جستجوی مضامین بکر و تشبیهات نو در بحر بیپایان عالم هستی شناور میباشد."