خلاصه ماشینی:
"شادروان گلشن آزادی ملل و ادیان (به تصویر صفحه مراجعه شود) وه چه عصری است عصر ما یا رب که نه روز است روز و نه شب،شب یکطرف کاخ دانش بشری به ثریا کشید سر ز ثری یکطرف ظلمت و تبهکاری هست در پهنه جهان ساری عدهئی لخ کشیده اندر خاک عدهئی میپرندزی افلاک همچو گرگی بمیش افتاده خلق بر جان خویش افتاده بس زحا خام و کهنه کشیش دیده بدکاری و پرستش خویش مردمان از طریق بدبینی پیش بگرفته راه بدبینی بسکه از این گروه مدعیان عمل زشت دیه فاش و عیان پاره کرده زمام آئین را دور افکنده رشتهء دین را ویژه نسل جوان ما اغلب آشنا نیستند با مذهب زین مباحث چنان بگشته تفور که شده صد هزار فرسخ دور با خدا و رسول کین دارند نفرت از صاحبان دین دارند آنکه دین هم نداشت معلوم است شیوهاش زشت و کار مذموم است من نمیگویم این گروه چرا گشته اینگونه پایبند هوا زانکه دین در زمان ما شروشور کرده و گشته آلت زر و زور عدهئی از خدا و دین غافل در جوامع بلیهء هائل آلت خویش کرده آئین را بسته بر خود صیانت دین را در عیان گرچه حامی کیشند پایبند مصالح خویشند د."