چکیده:
خداشناسی فطری حضوری بیانگر آن است که شناخت خدا در سرشت هر انسانی نهادینه شده و با این موهبت، انسان قادر است رابطهاش را با خداوند شهود کند. در این زمینه، دو دیدگاه کاملا متمایز از سوی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است. تعداد بسیار زیادی از ایشان وجود این شناخت را پذیرفته و با دلایل گوناگون درصدد اثبات آن برآمدهاند؛ اما در مقابل، عدهای از اندیشمندان معاصر از اساس، وجود آن را انکار میکنند. در پژوهش حاضر با روش کتابخانهای و شیوه توصیفی تحلیلی، دیدگاهها و ادله مدافعان و منکران با دقت مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. نتیجه تحلیل و ارزیابیهای صورتگرفته، نشان میدهد که هر انسانی تکوینا به خداوند معرفت فطری حضوری دارد. در این پژوهش همچنین نشان داده شده که نظریه وجود رابط صدرالمتالهین در تبیین عقلی این مسیله بسیار راهگشاست.
Intrinsic theology by presence indicates that theism is institutionalized in the human nature and enable man to witness his or her relationship with God. In this regard, two completely different views have been put forward by Muslim scholars. Many have endorsed this kind of recognition, but in contrast, some contemporary scholars deny the existence of such knowledge. Using a descriptive-analytical method the views of advocates and opponents of this issue have been carefully analyzed in this paper. The findings show that, all human beings have an intrinsic knowledge of God. It has also been shown that the theory of the existence of “connective being” of Sadr al-Din al-Shirazi is very helpful in rational explanation of this issue.
خلاصه ماشینی:
پاسخ اشکال در پاسخ این اشکال گفته شده که ابداً خداشناسی فطری حصولی نمیتواند موردنظر آیۀ فطرت باشد؛ زیرا خداشناسی فطری حصولی ناظر به فطریات منطقی است و نمیتوان آیه را بر چنین معنایی که بعدها توسط منطقدانان جعل شده است؛ حمل کرد (مصباح، 1389ب، ص102)؛ اما اگر کسی ادعا کند که اساساً انسان فطرتاً ـ نه به معنای فطریات منطقی ـ دارای شناخت حصولی به خداوند است و چنین شناختی در سرشت انسان عجین شده است؛ در پاسخ میگوییم این سخن مستلزم آن است که در دستگاه ادراکی انسان برخی از تصورات و تصدیقات بهصورت خدادادی تعبیه شده باشد و حال آنکه چنین مطلبی هرگز اثبات نشده و به تعبیر دیگر صرفاً ادعایی بیدلیل است (ر.
آیۀ میثاق از دیگر آیاتی است که برخی از اندیشمندان برای خداشناسی فطری حضوری به آن استناد کردهاند؛ هرچند این آیه از متشابهات قرآن معرفی شده؛ ولی چنین نیست که معنای آیه بهطورکلی متشابه باشد (مصباح، 1389ب، ص 103)؛ بلکه براساس مفاد ظاهری آن میتوان سه مطلب را به دست آورد: خداوند در یک مرحله همۀ فرزندان آدم را تا قیامت ظاهر ساخته است: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنيآدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ»؛ خداوند همۀ فرزندان آدم را گواه بر خودشان قرار داده و از آنان بر ربوبیت خویش اعتراف گرفت: «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى»؛ هدف از گرفتن این اقرار آن بود که مشرکان در قیامت، بیخبری از توحید خداوند و نيز تقلید از پدران خویش را دلیل بر بیگناهی خود نشمارند: «شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلين».