چکیده:
آنچه تحت عنوان پیامدهای انتخاب عثمان در این مقاله آمده است، بیانگر عقبگرد جامعه و به بیانی روایتگر پست رفت جامعهی پس از رسولالله (ص) است. جریانی که محرک و پیش برنده اصلی، نه شخصی خاص که ترکیب و بافت جامعهی ایلی و ساختار قبیلهای شبهجزیره صدر اسلام است. انتخاب عثمان نتیجه شورای ششنفره عمر بن خطاب، خلیفه دوم، بود. دوره دوازدهساله خلافت وی دوره زایش مسائلی بود که البته ریشه در یک دهه گذشته داشت، اما در این دوره بنا به دلایلی ازجمله ویژگیهای شخصیتی خود خلیفه تشدید شدند و باعث نارضایتی گسترده در شهرهای جهان اسلام شد. پژوهش حاضر درصدد است به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای به این سوال پاسخ دهد که پیامدها وتبعات انتخاب عثمان در تاریخ اسلام چه بود؟
What has been mentioned in the article entitled "The Consequences of
Choosing Usman" is the backwardness of the society and, in the words
of the narrator, the post-post society after the Prophet (pbuh). A stream
that is the main stimulus, not the particular person, is the composition
of the tribal community and the tribal structure of the peninsula of
Islam. The choice of Uthman was the result of a six-member council of
Omar ibn Khattab, the second caliph. The twelve-year period of his
caliphate was the birthplace of issues that had roots over the past
decade, but during this period, for some reason, Khalifa's personal
characteristics were aggravated and caused widespread dissatisfaction
with the cities of the Islamic world. The present research seeks to
answer the question by descriptive-analytical method and based on
library studies, what were the consequences and consequences of
choosing Osman in Islamic history?
خلاصه ماشینی:
دوره دوازدهساله خلافت وی دوره زایش مسائلی بود که البته ریشه در یک دهه گذشته داشت، اما در این دوره بنا به دلایلی ازجمله ویژگیهای شخصیتی خود خلیفه تشدید شدند و باعث نارضایتی گسترده در شهرهای جهان اسلام شد.
با رجعت ارزشهای قبیلهای در دورهی خلافت عثمان فضایی پدید آمد که از سویی تعارضات و کشمکشهای سیاسی میان خاندانها و قبایل عرب آشکارتر شد و از دیگر سو مبانی و ارزشها و شعائر دینی مبتنی بر کتاب و سنت، که دو خلیفهی قبل پایبندی نسبی خود را به آنها نشان داده بودند، بهسختی مورد تهدید و بیحرمتی واقع شد.
ابوبکر و عمر نیز برای خاندان خود سهم ویژهای در حکومت قائل نبودند؛ خواه به علت ضعف سیاسی خاندانشان یا به علت پایبندی و اعتقاد به سنت پیامبر(ص)؛ اما چون نوبت به عثمان رسید قریش و خصوصاً بنیامیه و طردشدگان این خاندان، همگی برای تجدید موقعیت و جایگاه گذشتهشان بهره بردند.
وی همانند پدرش، حکم بن ابیالعاص با تظاهر به اسلام، مدتی در مدینه، نزد پیامبر(ص) بود؛ اما برای مشرکان و منافقان مدینه جاسوسی میکرد و اسرار پیامبر را فاش میکرد؛ بهطوریکه پیامبر(ص) ناچار شد او را همراه پدرش، به وجّ تبعید کند و حکم را لعن کرد (ابنسعد،1990: 5/27)، این پدر و پسر در دوران خلافت شیخین، همواره در تبعید بودند؛ امّا عثمان بهمحض رسیدن به خلافت، آنان را بازگردانید و مروان را که در آن زمان حداکثر بیستویک سال سن داشت، اعتبار ویژهای بخشید و کاتب خلافت و مشاور و نیز داماد خویش ساخت (همانجا).