چکیده:
کشور پهناور و دیرپای ایران اسلامی با مردمانی خردمند و
دل باخته ی اهل بیت)علیهم السلام(،دارای تمدنی کهن و درخشان،
ذخایر معدنی و ثروت های فرهنگی غنی و گسترده و موقعیت استراتژیک
و جغرافیایی بسیار حساس و مهم در خاورمیانه و جهان اسلام است که
این سبب شده مورد توجه و طمع استعمارگران به ویژه انگلیس قرار
گیرد.
در این بخش، نگاهی اجمالی به سیاست و عملکرد استعمارگرانه ی
انگلیس، در قبال ایران قبل و بعد از انقلاب خواهیم داشت
خلاصه ماشینی:
انگلیسى ها براى حفظ مستعمرات خود و وسعت قلمرو آن تحركات خود را در منطقه افزایش مى دادند; از این رو پس از رقابت شدید آنها با فرانسه بر سر مسئله ى هندوستان و طرح هاى ناپلئون براى سهیم شدن در این كشور از طریق همسایگان آن، از جمله ایران، دولت استعمارى انگلیس را بر آن داشت كه در ایران نفوذ بیشترى داشته باشد و این خود موجب ضعف حاكمان ایران و دخالت هاى استعمارى آنان شد.
4 آنها با انتقال برخى نیروهاى خود به جنوب ایران و نفوذ در خلیج فارس و ایجاد رابطه با شیوخ محلى و امام مسقط، اهداف خود را دنبال مى كردند; چنان كه با اهداف سیاسى براى مدت 2 سال فرمان حكومت بندر عباس و جزایر قشم و هرمز و نواحى شمیل و میناب و بندر خمیر را از ناصر الدین شاه براى امام مسقط گرفتند (1272 ق) و پس از وفات امام مسقط فرزندش را تحریك نمودند تا این جزایر را از حكومت ایران جداكند ولى موفق نشدند.
زمینه اى نقش اساسى داشت; بدین ترتیب كه كلید اقتصاد ایران به دست آنها افتاد، به تدریج افسار سیاست نیز به آنها واگذار شد، و در اندك زمانى یكّه تاز ایران شدند و استقلال سیاسى، اقتصادى و نظامى كشور را در دست گرفتند و رسماً ایران را به همسایه ى مستعمره (هندوستان) ملحق كردند و نقشه ى جغرافیایى و استراتژیكى ایران را به سود خود تغییر دادند و براى جدا كردن افغانستان از ایران، جزیره ى خارك و بندر بوشهر و خوزستان را به تصرف خود درآوردند و سرانجام طى تحمیل معاهده ى پاریس (1273 / 1857 م) و به موجب بند پنجم و ششم و هفتم آن، دولت ایران متعهد شد تمام خاك افغانستان را تخلیه و از هر گونه ادعا نسبت به آن پرهیز كند.