چکیده:
نویسنده کتاب «خوانشی نو از فلسفه فارابی گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی» در صدد است با برجسته کردن ابداعات اساسی و محوری فارابی در باز تدوین فلسفه در زمانه ی خویش نحوه افتراق جریان فلسفه اسلامی از سنت یونانی را توضیح دهد. مهمترین مدعای نویسنده پی افکنی فلسفه اسلامی بر مبنای سه قضیه است: الف-. تعیین موضوع آن به عنوان "وجود" نه "موجود". ب-استناد فهم وجود به علم حضوری ج-تمایز بین ماهیت و وجود. وی معتقد است که فارابی با نگاهی وجود محور توانست نقش اساسی هستی را در مقابل چیستی و ماهیت احیا کند. کتاب همچنین به رویکرد زبان شناساسنه و معرفت شناسانه فارابی و نیز معرفی کتاب الحروف در همین راستا و همچنین ابداع وی در ارجاع منطق نه بخشی ارسطو به منطق دو بخشی میپردازد. از نگاه نگارنده علیرغم اهمیت و فربهی مدعای فوق الذکر یعنی تاسیس گری فلسفه اسلامی با محوریت وجود برای فارابی، همچنین علیرغم نکات مثبت متعدد کتاب، دلایل اقامه شدن در کتاب برای اثبات آن مدعا لازم اما غیر کافی است. حدود 10 نقد اساسی در مقاله بر محتویات و مدعیات کتاب مطرح شده است؛ از جمله:
تکرار برخی مدعاها، مدعیات بیشاهد، ارجاع به متاخران از فارابی و...
The present paper includes the introduction and critique of the book: An Approach to Philosophy of Al-Farabi as a detachment of Greek philosophy tradition. The author of the book intends to highlight the fundamental and axial innovations of al-Farabi in the revival of philosophy at his time to explain how to distinguish the system of Islamic philosophy from the Greek tradition. The most important claim of the author is to explain the philosophy of Islam based on three principals: a.. Determining its subject as "existence", not "existent" b. Understanding the existence of the knowledge bin the scenes of presence c. The distinction between essence and existencethus, he believes that Farabi, through his existential view, was able to restore the essential role of the existence versus the essence and quiddity. The book also addresses the linguistic and epistemological approach of Farabi' as well as the introduction of al-Huruf book in the same direction, as well as his invention in transferring nine pares logic into two parts logic. From the perspective of the author of this paper, despite the importance of the aforementioned claim i. e.: the establishment of a philosophy of Islam centered on the existence by al-Farabi, the reasons and evidences which are used in the book in order to prove that claim is necessary but not sufficient. Approximately 10 critical reviews have been made in the article on the contents and claims of the book.
خلاصه ماشینی:
مقدمه کتاب «خوانشی نو از فلسفه فارابی گسست بنیادین معرفتـی از سـنت یونـانی» نوشـته دکتـر قاسم پورحسن با هدف معرفی فارابی فیلسوف مسـلمان سـده چهـارم هجـری بـه عنـوان موسس فلسفه اسلامی نگاشته شده است که بنا بر دیدگاه مولف با ابداعات و اندیشـه خـود گسستی از سنت فلسفه یونانی را رقم زد که از زمان نهضت ترجمه جهان اسلام از قـرن دوم هجری به عنوان موثرترین جریان و سنت فلسفی غالب شناخته مـی شـده اسـت .
مولف ابتدا ضمن برشمردن اقوال مختلف در مورد توجه ارسطو بـه تمایز مزبور، ضمن پذیرش اینکه در برخی عبارات ارسطو به ماهیت و وجود به نحـو مجـزا اشاره می کند این تمایز را در نزد ارسطو تمایزی قاطع ندانسته است و معتقد اسـت موجـود در نزد او ذاتا همانا جوهر است و موجود بما هـو موجـود کـه ارسـطو بـه عنـوان موضـوع متافیزیک مطرح میکند در واقع ناظر به جوهر می باشـد و بخـلاف ماهیـت یـا چیسـتی کـه ارسطو به دفعات بدان میپردازد فصلی برای وجود منعقد نکرده است (١٩٤٢٠٠)ایـن امتنـاع پیشینه یونانی تمایز (به تعبیر مولف )در مقابل اهمیت معنا و حقیقت هستی و نیـز چگـونگی ارتباط وجود و ماهیت است که در فلسفه اسلامی و نیز فلسفه فارابی به رای مولـف اهمیـت اساسی دارد (١٩١١٩٣).
٥. نتیجه گیری کتاب «خوانشی نو از فلسفه فارابی گسست بنیادین معرفتی از سنت یونانی» بـه عنـوان گـام نخستین در بازنگری نحوه تاسیس فلسفه اسلامی و ارائه دیـدگاهی مسـتقل در بـاب فلسـفه فارابی درخور توجه است و علی رغم برخی کاستی ها و نیز انتقاداتی کـه بـر آن وارد اسـت و در این مقاله ١٠ مورد از آن ذکر شده است ، می تواند به عنوان رویکـردی تـازه در تـاریخ نگاری فلسفه اسلامی تلقی شود.