چکیده:
پژوهش حاضر با بهرهگیری از رویکرد توصیفی و تحلیل تاریخی و استفاده از منابع مکتوب تاریخی و مقایسه تطبیقی با نگارههای عصر صفوی، به نقش وجایگاه اجتماعی زنان در عصر صفوی با تاکید بر سیر تحول پوشش آنان پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پوشش زنان عصر صفوی، بخشی از هویت طبقه اجتماعی متعلق به آن محسوب میشده است که بر اساس سلایق شاه در قالب یک هنجار تعریف شده بر پوشش زنان دربار اعمال میشد. این در حالی است که زنان دیگر طبقات جامعه، براساس آموزههای دینی و باورهای قومی از پوششهای گوناگون استفاده میکردند و به نسبت زنان دربار از آزادی عمل در انتخاب پوشش برخوردار بودند.
خلاصه ماشینی:
تنوع و تعدد حالات و نقش زن در نگاره هاي اين دوره در قالب بازنمايي داستان هاي ادبي، حماسي و تاريخي از يکسو و تاثيرات هنر نقاشي اروپا از سويي ديگر موجب شد تا در اين تحقيق با طبقه بندي انواع پوشش زنان(شکل کلي، رنگ و اجزاء) در عصر صفوي بر اساس نگاره ها به بازشناسي نقش و جايگاه اجتماعي بانوان دراين دوره پرداخته شود.
با مطالعه ويژگي هاي هنري و مقايسه تطبيقي ميان اين نمونه ها با منابع مکتوب همزمان خصوصاً سفرنامه ها، تلاش شده تا درک منطقي از تحولات اجتماعي پوشش زنان در عصر صفوي حاصل شود.
(به تصویر صفحه رجوع شود) تصوير شماره )٥ سمت راست : (يک خدمتکار ايراني در دوران صفويه ،)فلسفي،(١٢٨٤ :١٣٥٨ تصوير شماره) ٦سمت چپ : (بانويي با چادر مستقل شدن نگارگري از کتابت و ظهور موضوعات جديد، سده١٧/١١ ،رضا عباسي)غيبي،(٤٦٧ :١٣٨٤ مختصات پوشش زنان در نگاره هاي عصر صفوي: هنر صفوي ، همچون هنر دوره هاي قبل ، تحت تاثير شرايط سياسي و اجتماعي زمان خود شکل گرفت و در بستر زمان تکامل يافت .
بر اين اساس، شاخص تحولات اجتماعي ايران در اوايل عصر صفوي را مي توان در مکتب تبريز با رسميت بخشيدن مذهب شيعه ، آغاز قدرت يابي شاه اسماعيل اول و سهيم شدن زنان حرمسرا در تصميمات سياسي دانست که در موضوعات نگاره هاي اين دوره با به تصوير کشيدن داستان هاي حماسي شاهنامه ، داستان هاي عاشقانه و نيرنگ هاي زنانه به نمايش در آمده اند.