چکیده:
هدف این پژوهش پرداختن به روایتی از جنگ است که تجربه زیسته زنانه را شکل داده و آن را بازگو میکند. زنانی که به نوعی در جنگ شرکت داشته یا به شکلی مستقیم آن را زیستهاند. پژوهش حاضر درصدد مطالعه مردم شناختی روایتهای زنانه از دوران جنگ تحمیلی است. روش این پژوهش مطالعه میدانی (مشاهده مشارکتی، جمعآوری مستندات، مصاحبه روایتی) است. این پژوهش با 50 نفر از زنان شهرستانهای سرپل ذهاب و قصرشیرین در استان کرمانشاه که جنگ تحمیلی را تجربه کردهاند مصاحبه های عمیقی انجام داده است تا بتواند روایتهای شفاهی زنان از روزهای جنگ تحمیلی را در کنار هم قرار دهد و در نهایت روایتی زنانه از جنگ تحمیلی ارائه نماید. یافته های تحقیق نشان میدهد که جنگ همواره اثرات منفی بر زندگی زنان داشته و آنان را به عنوان یکی از اصلیترین قربانیان جنگ مطرح مینماید. تجربه زیسته زنان بعد از جنگ بر خلاف خود جنگ که محصور در یک برهه زمانی و مکانی خاص بوده، در طول زمان و مکان امتداد یافته و حلقه واسطی بین گذشته، حال و آینده میشوند و باعث تغییرات تاثیرگذاری در زندگی آنان میشود.
The purpose of this study was to discuss a narrative of lived experience of the war that shaped and represented the women life experiences. Women who had been involved in some kind of war or have lived directly in it. The present study was intended to study the anthropology of female narratives from the imposed war period. The method of this study was field study (participatory observation, facts documentation and narrative interview). The research conducted in-depth interviews with fifty women in Sarpo-le-Zahab and Ghasreshirin in Kermanshah province who had lived and experienced the imposed war so that women's verbal narratives could be integrated to ultimately represent the women's narrative imposed war. Research findings showed that war had negative effects on the lives of women and posed them as one of the main victims of the war. The lived experience of the women after the war, in contrast to the war itself, which was enclosed and terminated at a particular time and place, was extended over time and place and formed a link between the past, the present and the future, and make changes in their lives.
خلاصه ماشینی:
مطالعه تجربه زيسته زنان نشان از حضور تعدادي از بانوان در خطوط مقدم جبهه ها و امدادرساني مستقيم به رزمندگان ، حضور پرســتاران و کادر پزشــکي در شــهرها و مناطق جنگي و مداواي رزمندگان ، تأمين نيازمندي هاي غذايي رزمندگان در خطوط پشــت جبهه ها، نظافت و بازســازي البســه ، پتو و ســاير وسايل مورد نظر رزمندگان در پشت جبهه ها، ايجاد ستادهاي جمع آوري کمک هاي مردمي در مساجد، مدارس ، محلات ، کارخانه هاي ، ادارات و دانشــگاه ها و پس از آن بســته بندي و ارسال انواع نيازمندي هاي عمومي ، فصلــي و منطقه اي رزمندگان به جبهه ها، حضور در عرصه هــاي فرهنگي نظير تبليغ و تجليل و تکريم مقام شــهيدان ، عيادت از مجروحان و سرکشــي به خانواده هاي شــاهد، اســرا و رزمندگان ، مقابله با شايعات و عوامل تخريب روحيه ، مقابله با گروهک هاي وابســته و عوامل ضد انقلاب و شــرکت يکپارچه در تشــييع پيکر شــهيدان و مجالس و محافل بزرگداشــت ياد و خاطره آنان ، راه اندازي کاروان هاي خانواده شهدا و خواهران براي حضور در جبهه ها و خطوط پشت جبهه و توزيع هدايا، ايراد سخنراني و برپايي کاروان هاي زيارتي خانواده هاي رزمندگان و زنان فعال در ســتادهاي پشتيباني ، حضور فعال نظامي در بسيج ، گذراندن دوره هاي آموزش نظامي ، همکاري در مراقبت و گشت داخل شهر و دستگيري عوامل منافق و ستون پنجم ، جمع آوري کمک هاي نقدي براي خريد وســايل مورد نياز رزمندگان ، صبر و بردباري در مقابل شــهادت ، زخمي شــدن و اســارت عزيزان ، تحمل دوري همسران و فرزندانشان به دليل حضور مداوم يا متناوب آنان در جبهه ها و بر عهده گرفتن سهم مردان در تربيت فرزندان ، تشويق و ترغيب مردان براي پيوستن به صف رزمندگان و اعزام شــدن به جبهه ها را دارد که آنان را به شــکل مستقيم و مستمري با جنگ درگير ساخته بود (فلاح ، ١٣٩٢: ٢٥٦).