چکیده:
توسعۀ تعلق مکانی یکی از راهکارها جهت کیفیتبخشی به محلات، بهویژه در بافت تاریخی است. بهمنظور اقدامات عملی ضرورت دارد با مشخص کردن وضعیت تعلق، مؤلفهها و عوامل مؤثر بر آن موردمطالعه قرار گیرد. هدف این پژوهش، ضمن ارزیابی تعلق مکانی با چهار بُعد دلبستگی به مکان، هویت مکان، وابستگی به مکان و ریشهداری در مکان و اولویتبندی این ابعاد در بافت تاریخی گرگان، ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر تعلق مکانی نیز است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جامعۀ آماری ساکنان بافت یادشده است که با روش نمونهگیری تصادفی ابتدا سه محله و سپس 180 نمونه انتخاب شد. تحلیل دادهها با روشهای آماری تحلیل واریانس یکطرفه یا آنوا، آزمون تی مستقل و تحلیل تعقیبی شفه صورت گرفت. اعتبار و پایایی پژوهش، نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحلیل ابعاد چهارگانه تعلق مکانی، حاکی از تأثیر بالای دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان، در ایجاد تعلق به محلهها است؛ درحالیکه دو بُعد دیگر، یعنی هویت مکان و ریشهداری در مکان، در ایجاد تعلق مکانی تأثیر کمی دارند؛ بنابراین، بالا بودن میزان تعلق مکانی (با ارزش میانگین 43/36)، به دلیل بالا بودن دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان دارد؛ همچنین، تحلیل متغیرهای جمعیت شناختی از قبیل طول مدت اقامت، مالکیت و نوع مسکن (مستقل حیاط دار، آپارتمان) اثر مستقیم و معنادار این عوامل را بر تعلق مکانی و سه مؤلفۀ دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان و هویت مکان تأیید میکرد.
Place attachment is one of the parameters that has an important role on the quality of residential environment. So, attempt has been made to investigate the place attachment aimed at upgrading this parameter for the purpose of fostering the quality of neighborhoods. Therefore, assessment has been conducted about four dimensional model such as place belonging, place identity, place dependence and place rootedness in Historical textures of Gorgan city. Statistical population are residents of three neighborhood including Sarcheshmeh, Sabzeh Mashhsd and Darbeno 180 sample have been selected with Random sampling method. Based on the result, it is found out that place attachment in the Sabzeh Mashhsd neighborhood with the average value of 36/43 is the most, and two neighborhoods of Sarcheshmeh and Darbeno are placed the second and the third ranking. As well as, the study of relationship between four dimensions of place attachment with features such as length of residence, home ownership and the type of hosing (villa house- apartment) by using Scheffe, One-way analysis of variance and Independent T statistical test and relevant analyzing by applying Spss software show that there are positive and significant relationship between these dimensions with length of residence, home ownership and the type of hosing in the neighborhood under study. In conclusion, since the high level of place attachment of residents, is related to the social factors, the skeleton of texture and facilities undesirable, it is necessary to take into consideration strategies aimed at upgrading the physical features of this texture: The establishment of tourist attraction and service centers such as coffee shops, restaurant, museum and rest areas by renovating the direct buildings. The establishment of new applications by entering the new spirit into the historical texture, that are very essential. The use of religious centers in non-religious ceremonies for creating cultural activities in relation to holding educational classes. Urban furniture suitable with urban fabric for creating rest areas for pedestrians. The development of nighty commercial and cultural activities for more socialization in neighborhoods and more security are among these strategies
خلاصه ماشینی:
حس تعلق به محله ازیکطرف ریشه در استمرار سکونت و تجربههای ذهنی افراد مانند وقایع، سنت، تاریخ، فرهنگ، اعتقادات و اجتماع دارد (پیربابایی و سجادزاده، 1390: 26)؛ بهطوریکه در مطالعات روانشناسی محیط، از آن بهعنوان اصلی حیاتی یاد شده که همواره یکی از علائم و عوامل در ارزیابی ارتباط انسان-محیط و ایجاد محیطهای باکیفیت قرار دادهاند (Altman & Low, 1992؛ جوانفروزنده و مطلبی،1390).
بنابراین هدف این پژوهش، ارزیابی میزان تعلق به مکان در بافت تاریخی گرگان است که با توجه به بررسی پیشینۀ صورت گرفته بهصورت چهار مؤلفهای متشکل از ابعاد وابستگی به مکان2، هویت مکان3، دلبستگی به مکان4 و ریشهداری در مکان5 لحاظ خواهد شد و وضعیت هریک از مؤلفهها و میزان تأثیرگذاری آنها در تعلق کلی ساکنان ارزیابی خواهد شد.
همچنین رابطه میان مؤلفههای تعلق مکانی با متغیرهای مؤثر جمعیت شناختی (طول مدت اقامت، میل به ادامۀ زندگی، مالکیت و نوع مسکن) جهت تعیین اقدامات کالبدی در بافت از اهداف دیگر این پژوهش است؛ لذا پرسشهای ذیل را جهت حصول به این اهداف ارائه نمود: - تعلق مکانی با ابعاد چهارگانۀ خود (دلبستگی به مکان، هویت مکانی، وابستگی به مکان و ریشهداری) در محدودۀ موردمطالعه چه وضعیتی دارند؟ - ویژگیهای جمعیت شناختی ساکنان (طول مدت اقامت، مالکیت و نوع مسکن) بر ابعاد تعلق مکانی چه تأثیری دارند؟ مبانی نظری مفهوم حس تعلق به مکان: در تحقیقات بسیاری، تعلق مکانی بهعنوان پیوندهایی که مردم میان خود و مکانها برقرار میکنند تعریف شده است (Lewicka, 2008, 211).
The role of open spaces in neighborhood attachment (case study: Ekbatan), International Journal of Architecture and Urban Development, 3, 11-20.