چکیده:
برای نظریه تعاریف گوناگونی در متون ارائه شده است که با رویکرد کتابشناختی و تحلیل محتوا قابل دسترسی هستند. این گوناگونی در کلیدواژههایی که در تعاریف وجود دارند قابل مشاهده است. در این مقاله تعاریف موجود از نظریه در متون استخراج شد و با استفاده از روش تحلیل محتوای آن تعاریف، واژگان اصلی و مترادف و بسامد هر کدام محاسبه شد. تحلیل محتوای 125 تعریف منجر به شناسایی 9 واژهی اصلی و 67 واژهی مترادف شد. واژگان اصلی یافت شده در این تحلیل محتوا عبارتند از: مفهوم، تبیین، رابطه، پدیده، مجموعه، فرضیه، نظاممند، پیشبینی، و روش. در نهایت، با رویکرد کتابشناختی تعریف بازنگری شدهای از نظریه ارائه شد که نمایانگر مفهوم آن و واژگان اصلی دربرگیرندهی این مفهوم در متون است. به طور کلی در تعریفی که در این پژوهش از نظریه ارائه شده است به رویکرد کتابشناختی و تجربیگرایانه توجه شده است و به وجوه توصیف، تبیین، پیشبینی و کنترل به صورت فرایندی و در یک حالت سطحبندی در تعریف نظریه با استفاده از واژگان کلیدی توجه شده است.
various definitions has represented for the theory that are accessible through bibliographic approach and content analysis. This difference is visible in the keywords of the definitions. In this paper, the definitions of the theory were extracted from the literature and main keywords, synonyms, and frequency of them were calculated by using content analysis. Content analysis of 125 definitions were identified 9 main keywords and 67 synonyms of keywords. The main keywords found in this content analysis such as concept, explanation, relation, phenomenon, series, hypothesis, systematic, prediction, and method. Finally, a revise definition of theory was represented, that illustrates its concept and the main keywords in the literature. In general, in the definition given in this paper, the theory is presented, the bibliographic and empirical approach is considered, and it refers to the aspects of description, explanation, prediction and control in a process and in a state of leveling in the definition of the theory with the use of vocabulary The key is attention.
خلاصه ماشینی:
همان طور که اشاره شد واژه ی رابطه یکی از واژگان کلیدی در تعریف نظریه از دیدگاه نظریه پردازان بوده است و اهمیت توجه به این واژه و واژگان هم ریشه یا مترادف آن «روابط ، ارتباط ، مرتبط ، همبستگی، تجانس ، به هم پیوسته و میان کنش » را میتوان در آثار نویسندگان زیر مشاهده کرد: مصدق (١٣٥٠)؛ ادیبی و انصاری (١٣٥٩)؛ نادری و سیف نراقی (١٣٧١)؛ کومار (١٣٧٤)؛ اشرفیریزی و کاظم پور (١٣٨٧)؛ هومن (١٣٧٤)؛ دلاور (١٣٧٤)؛ ملکاوی (١٣٨٠)؛ باکلند (١٣٨٢)؛ فیشر، اردلز و مک کچنی (١٣٨٧)؛ مک دونالد و اشنبرگر (١٣٨٧)؛ دیانی (١٣٨٧)؛ داناییفرد (١٣٨٩)؛ ابوالمعالی (١٣٩٠)؛ خنیفر و بردبار (١٣٩٣)؛ استراوس و کربین (١٣٩٠)؛ منصوریان (١٣٩٣)؛ کیس (١٣٩٣)؛ ریمینی (١٣٩٤)؛ زوستاک ١ (١٣٩٤)؛ لاندین ٢ (١٣٩٥)؛ ادیب حاج باقری، پرویزی و صلصالی (١٣٩٦)؛ فرهنگ جامع وبستر (١٩٦٩)؛ باچاراچ (١٩٨٩)؛ وایک (١٩٨٩)؛ مری ام وبستر (١٩٩٠)؛ مک نیل (١٩٩٣)؛ هارتل ٣ (١٩٩٦)؛ نیومن 4 (٢٠٠٠)؛ فریدمن (٢٠٠٣)؛ پانچ (٢٠٠٩)؛ رملر و ریزن (٢٠١١)؛ و فرهنگ لغت تجارت .
واژه ی «مجموعه » در تعاریف نظریه توسط این نویسندگان به کار برده شده است : مصدق (١٣٥٠)؛ ادیبی و انصاری (١٣٥٩)؛ نادری و سیف نراقی (١٣٧١)؛ هومن (١٣٧٤)؛ دلاور (١٣٧٤)؛ ملکاوی (١٣٨٠)؛ باکلند٤ (١٣٨٢)؛ ساروخانی (١٣٨٦)؛ کومار (١٣٨٧)؛ فیشر، اردلز و مک کچنی (١٣٨٧)؛ مک دونالد و اشنبرگر (١٣٨٧)؛ دیانی (١٣٨٧)؛ داناییفرد (١٣٨٩)؛ ابوالمعالی (١٣٩٠)؛ خنیفر و بردبار (١٣٩٣)؛ استراوس و کربین (١٣٩٠)؛ دانائی فرد و اکبریصارم (١٣٩٣)؛ منصوریان (١٣٩٣)؛ کیس (١٣٩٣)؛ ادیب حاج باقری، پرویزی و صلصالی (١٣٩٦)؛ رینولدز (١٩٧١)؛ ساترلند٥ (١٩٧٥)؛ ماوتنر (١٩٨٦)؛ وایک (١٩٨٩)؛ مری ام وبستر (١٩٩٠)؛ مک نیل (١٩٩٣)؛ فرهنگ لغت ایده ها (١٩٩٤)؛ هارتل (١٩٩٦)؛ و فرهنگ لغت تجارت (٢٠١٦).