چکیده:
مقاله حاضر با تشریح موقعیت اقتصادی و اجتماعی ایران و مناسبات جمهوری اسلامی با غرب و اتحادیه اروپا به نقد سیاستهای کنونی ایالات متحده در قبال ایران میپردازد. نویسنده با یادآوری آنکه به عقیده بسیاری، برخورد با برنامه هستهای باید اساس سیاستهای آمریکا در قبال ایران باشد، مدعی است که ناکامی اروپا و آمریکا در شکلدهی سیاستی منسجم در این زمینه، قصور اپوزیسیون در مقابله جدی با رژیم ایران و ماجرجواییهای چین، روسیه، کره شمالی و پاکستان، جمهوری اسلامی ایران را در وضعیت برد ـ برد ـ برد قرارداده است. بنابراین سیاستها و گزینههای مطرح فعلی یعنی همراهی واشنگتن با مذاکرات اروپا با ایران، حمله به تاسیسات هستهای ایران و معامله بزرگ بین آمریکا و ایران به برنامه هستهای ایران خاتمه نخواهد داد. مقاله مفروض خود را بر تلقی دموکراسی به عنوان پاشنه آشیل حکومت ایران و تمرکز غرب بر این امر به منظور برخورد با برنامه هستهای ایران قرار داده و معتقد است که برنامه هستهای تنها موردی در 15 سال اخیر است که جمهوری اسلامی توانسته حمایت عمومی و ملی را از آن به دست آورد. بنابراین به اعتقاد نویسنده کلید حل مشکل هستهای ایران، سرنوشت جنبش دموکراتیک این کشور است. ادامه مقاله به نقد تحریم آمریکا علیه ایران به عنوان سیاستی شکست خورده اختصاص دارد.
This article addresses Iran’s socioeconomic situation and the Islamic Republic’s relations with the West and the European Union and criticizes US present policies towards Iran. Noting that many hold that the treatment of nuclear program should be conducted according to US policies towards Iran، the author argues that the failure of Europe and the United States to shape a consistent policy in this regard، the failure of the opposition to seriously struggle against the Iran’s regime and the adventurism by China، Russia، North Korea and Pakistan have placed Iran in a win-win-win situation. Therefore، the existing policy options including Washington’s consent with European negotiations with Iran، attack on Iran’s nuclear facilities and a big deal between the United States and Iran will not possibly terminate Iran’s nuclear program. The author presumes democracy as the Achilles’ Ankle for Iran’s government and the West’s focus on this issue in order to deal with Iran’s nuclear program and he believes that the nuclear program is the only instance in the past 15 years for which the Islamic Republic has been able to garner public and national support. Thus، in the author’s opinion، the key to the resolution of Iran’s nuclear problem is the future of the country’s democratic movement. The author continues to criticize the US sanctions against Iran as a failed policy.
خلاصه ماشینی:
مقاله مفروض خود را بر تلقی دموکراسی به عنوان پاشنه آشیل حکومت ایران و تمرکز غرب بر این امر به منظور برخورد با برنامه هستهای ایران قرار داده و معتقد است که برنامه هستهای تنها موردی در 15 سال اخیر است که جمهوری اسلامی توانسته حمایت عمومی و ملی را از آن به دست آورد.
با این حال به همان میزان که این خطرات واقعی هستند،شکست اتحادیه اروپا و ایالات متحده در اتخاذ سیاست منسجم در قبال مسایل هستهای،ناکامی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در متعهد ساختن جدی رژیم در خصوص ایمنی برنامه هستهای و به همان ترتیب منافع و هزینههای واقعی اقتصادی و راهبردی این برنامه؛و بالاخره ماجراجویی چین،روسیه،کره شمالی و پاکستان،موجب شده تا جمهوری اسلامی امروز در مورد مسأله هستهای خود را در موقعیت برد-برد-برد بیند.
به نظر آنها برای یک تلنگر ساده از سوی آمریکا کافی است که چند میلیون دلار به این شبکهها اختصاص یابد و یا در میان کسانی که مدعی رساندن آن به جنبش دموکراتیک در ایران هستند توزیع شود و یا اگر پولها تمام شد،حمله دقیق و ضربه کارساز به پایگاههای هستهای مورد سوء ظن در ایران،تنها اقدام مورد نیاز برای سرنگونی این رژیم یاغی خواهد بود.
اگر اروپا و ایالات متحده به توافقی مصالحهآمیز با ایران دست یابند،آنگاه تجربه نشان داده است که رژیم پیمان خود را نقض کرده و به هر ترتیب این بمب را خواهد ساخت.
ایالات متحده باید در گفتار بیان کند و در رفتار نشان دهد که در صورت هرگونه تغییر در روابط اقتصادی یا دیپلوماتیک با رژیم ایران،همیشه در کنار مردم ایران و تلاشهای دموکراتیک آنها خواهد بود.