چکیده:
امنیت انسانی، از مفاهیمی است که در تلاش برای فرارفتن از مفهوم سنتی امنیت و
امنیت ملی مطرح شده است.در تعریف امنیت انسانی، اجماع نسبی بر سر تعریفی نسبتا جامع
از آن وجود دارد که شامل حراست از هسته حیاتی همه افراد بشر در مقابل تهدیدات شایع،
سازگار با کمال و شکوفایی بلندمدت انسانها میباشد.در نوشتار حاضر تفاوت امنیت
انسانی با مفاهیم قریب چون امنیت فردی، توسعه انسانی، حقوق بشر و توسعه پایدار
بررسی میشود و در ادامه استراتژیهای تحقق امنیت انسانی یعنی دو استراتژی حراستی و
توانمندسازی مورد مطالعه و شرح قرار میگیرد. طرح و توضیح ایده امنیت انسانی، هم در
بعد تئوریک و هم به لحاظ سیاستگذاری حائز اهمیت است.از منظر تئوریک راهگشایی و
افقگشایی آن در نگرش جامعتر و کاملتر به مقوله امنیت، قابل توجه است.به لحاظ
سیاستگذاری نیز میتواند در تدوین استراتژی، تعیین(مجدد)اولویتها و جابهجایی
بعضی از آنها، اهمیت یافتن ابعاد نرمافزاری در کنار ابعاد سختافزاری، تقویت جامعه
و نهادهای مدنی و توجه به توزیع عادلانهتر منابع دخیل باشد.
Human security is one of the concepts which have been developed in order to go beyond the traditional sense of security and national security. With respect to human security، there is relative consensus on a fairly comprehensive definition that includes the maintenance of the critical mass of all human kinds vis-à-vis the prevailing threats، consistent with long-term human fulfillment and flourishing. This writing examines the difference of human security from related concepts such as individual security، human development، human rights and sustainable development and then describes strategies for the realization of human security، that is conservation strategy and empowerment. To propose and explain the idea of human security is of importance both theoretically and in policy-making terms. From a theoretical point of view، developing human security is considerable in a more comprehensive and complete view toward the category of security. In terms of decision-making، human security can also help design strategy، (re)formulate priorities and replace some of them، give priority to software elements along with hardware ones، boost civil society and institutions and pay attention to fairer distribution of resources.
خلاصه ماشینی:
در تعریف امنیت انسانی، اجماع نسبی بر سر تعریفی نسبتا جامع از آن وجود دارد که شامل حراست از هسته حیاتی همه افراد بشر در مقابل تهدیدات شایع، سازگار با کمال و شکوفایی بلندمدت انسانها میباشد.
تهدیدات شایع و مهم:منظور از اهمیت تهدیدات، ربط آنها به هسته اصلی بقا و فعالیتهای انسانهاست و شایع بودن نیز به معنای آن است که اولا خطر و تهدید در مقیاس کلان بوده(البته معنای کلان در سطوح مختلف متفاوت میشود)و ثانیا تهدید میتواند به کرات تکرار شود و اتفاقی تصادفی و غیرعادی نیست.
برای تقویت و پیشبرد تویعه انسانی تأمین احتیاجات اساسی به علاوه برابری، پایداری، دموکراتیزاسیون و مشارکت بیشتر در همه سطوح جامعه جهانی (PDNU) مدنظر است و برای تقویت و پیشبرد توسعه سیاسی نیز ابزارهایی چون هنجارها و نهادهای(حکمرانی)جهانی به علاوه استفاده جمعی از زور و در صورت لزوم تحریمها مورد استفاده قرار میگیرد(کانادا)(امنیت با کدام ابزارها؟).
برای محافظت و حراست از امنیت انسانی نخست باید حقوق و آزادیهای افراد بشر تصدیق و تأیید شوند 14 و برای رسیدن به این نقطه نیز لازم است تلاشی هماهنگ برای ایجاد هنجارها و قواعد، رویهها و فرایندها و همچنین نهادهای ملی و بین المللی صورت گیرد تا این نهادها و قواعد به صورت سیستماتیک، جامع و پیشگیرانه به ناامنیها و رفع و دفع آنها اهتمام ورزند.
بنابراین مفروضه اساسی امنیت انسانی قبول وجود عرصه عمومی برای بحث و طرح نظرات متفاوت و معارض میباشد و این البته با هر سیستمی سازگار نیست.