چکیده:
مسئلة عدم برنامهریزی و بهرهگیری مناسب از پارامترهای هویتی مختلف نظیر دین، زبان و قومیت یکی از عوامل دیرپای ناامنی و بروز اختلافات میان مردم افغانستان بوده است. این در حالی است که وقوع تحولات سیاسی همچون وجود طالبان باعث شده اقوام کوچکتر مانند هزارهها که علاوه بر تفاوتهای قومی دارای برخی اختلافات مذهبی هستند، با چالشهای مضاعفی مواجه شوند. بهگونهای که در دورة امارت طالبان، بیشترین فشارها بر آنها واردشده و باوجود برخی تحولات پسا طالبانی، به نظر میرسد همچنان هزارهها در دوره گذار (پس از انتخابات اخیر ریاستجمهوری) و موضوع قدرتیابی مجدد طالبان وضعیت مبهمی داشته باشند. مقالة حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این مسئله پرداخته است که وضعیت هزارهها در دورة جدید چگونه بوده و اصولاً هزارهها با چه فرصتها و چالشهایی مواجه هستند؟ فرضیه اصلی آن است که هزارهها باوجود فرصتهایی نظیر امکان اشتراک و سهمیابی رسمی در ساختار سیاسی قدرت و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه، همچنان با معضلاتی مانند تهدیدات امنیتی و چالشهای فرهنگی روبهرو هستند. یافتة پژوهش آن است که شخصیتها و جریانهای تندرو در افغانستان به بهانههایی مانند وجود اختلافات قومی‑ مذهبی خواستار باقی ماندن هزارهها در ساختارهای سنتی و قومی خود و عدم پراکندگی آنها در سطح جامعه افغانستان هستند.
Ethnic diversity in Afghanistan is one of the main distinctive aspects of the socio-political structure and the root of many of its equations. However, lack of planning and proper utilization of various identity parameters such as language, religion and ethnicity have caused disagreements, dispersal and hostility among different ethnic groups and people. Factors such as the presence of extremist currents such as the Taliban have made smaller ethnic groups such as Hazaras face serious challenges in addition to some ethnic differences, including religious differences. In this paper, the descriptive-analytical method is attempted to answer the question of what is the status of Hazaras in the new era and what are the opportunities and challenges facing Hazaras? The hypothesis is that the Hazaras nowadays have many opportunities, such as the possibility of formal participation and participation in the political structure of power, the recognition of the Shia religion, but still with challenges such as security threats, cultural challenges. . The result of the study is that radical figures and currents in Afghanistan demand that the Hazaras remain in their traditional and ethnic structures and that they are not dispersed throughout the Afghan society under pretexts such as ethnic and religious differences.
خلاصه ماشینی:
قوم هزاره در دورة گذار (٢٠٠١-٢٠١٩م ) چالش ها و فرصت هاي پيش رو سرخيل ، بهنام ١، ولي، علي 2 تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٩/٢ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/١٢/٢٢ چکيده مسئلۀ عدم برنامه ريزي و بهره گيري مناسب از پارامترهاي هويتي مختلف نظير دين ، زبان و قوميت يکي از عوامل ديرپاي ناامني و بروز اختلافات ميان مردم افغانستان بوده است .
آنچه مسلم است پس از حضور آمريکا در افغانستان اين حکومت طالبان بود که از بين رفت نه خود طالبان ، اين گروه در ساليان اخير بار ديگر به قدرتي عليه حکومت مرکزي افغانستان و همچنين چالش بزرگي براي قوم هزاره تبديل شده است .
(Qazi ,٢٠١٩ :٢) اما بعد از کش وقوس هاي فراوان در مذاکرات صلح افغانستان که بسياري از تحولات افغانستان ازجمله انتخابات سال ٢٠١٩ در اين کشور را تحت الشعاع خود قرار داده بود، درنهايت وضعيت به صورت ناگهاني تغيير کرد و آمريکا که بر سر موضوعاتي نظير خروج تدريجي نيروهاي آمريکايي به توافق رسيده بود، ناگهاني به دستور دونالد ترامپ ٦ از مذاکرات صلح با طالبان خارج شد.
مهم ترين نوآوري تحقيق تمرکز آن بر قوم هزاره در دوره گذار بوده و بسياري از فرصت ها و تهديدها را در قالب امکان قدرت يابي مجدد طالبان و همچنين مذاکرات صلح در افغانستان پيگيري نموده است .