چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی سیاستگذاری اقتصاد تسلیحات در ایران با توجه به رقابت تسلیحاتی در منطقه غرب آسیا میباشد. به این منظور از متوسط بار دفاعی (سهم مخارج نظامی از GDP بر حسب درصد) کشورهای منطقه غرب آسیا بهعنوان شاخص رقابت تسلیحاتی استفاده شده است. نتایج برآورد مدل به روش یوهانسن نشان میدهد که در صورت وجود رقابت تسلیحاتی بزرگ (زمانیکه متوسط بار دفاعی کشورهای منطقه غرب آسیا بزرگتر از 9/5 درصد میباشد)، بایستی بهمنظور ارتقای سطح رشد اقتصادی کشور، مخارج دفاعی در جهت تأمین امنیت افزایش یابد و سیاستمداران و برنامهریزان کشور، هزینههای دفاعی را صرف گسترش صنایع نظامی پیشرفته کنند؛ اما در صورت وجود رقابت تسلیحاتی پایین (زمانیکه متوسط بار دفاعی کشورهای منطقه غرب آسیا کوچکتر از 9/5 درصد میباشد) و فراهمبودن سطح امنیت، پیشنهاد میشود که با انتقال منابع از بخش دفاعی به سایر بخشهای محرک رشد اقتصادی (مانند آموزش و بهداشت)، رشد اقتصادی کشور را تسریع بخشید. همچنین، بر اساس برآورد عوامل مؤثر بر مخارج نظامی کشورهای منطقه غرب آسیا به روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM)، میتوان گفت که کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و ارتقاء سطح دموکراسی نقش مهمی در افزایش قدرت رقابت تسلیحاتی این کشورها خواهد داشت. علاوه بر این، تأیید رقابت تسلیحاتی قوی بین کشورهای منطقه غرب آسیا و تأثیر مثبت گسترش تروریسم بر مخارج نظامی کشورهای این منطقه نشان میدهد که هر چه منطقه از ثبات نظامی و سیاسی بیشتری برخوردار باشد، میتوان با جایگزین نمودن مخارج توسعه اقتصادی بهجای هزینههای نظامی، رشد اقتصادی بیشتری را برای کشورهای این منطقه متصور شد.
The main purpose of this study is to investigate the policy making of Iran's arms economy with regard to arms race in the West Asian region. For this purpose, the average defense burden (the share of military expenditure in gdp by percentage) of the West Asian countries is used as an index of arms race. The results of the model estimation with Johansen method show that if there is a large arms race (when the average defense burden of the West Asian countries is greater than 5.9%), the defense spending should be increased in order to enhance the country's economic growth and the country's politicians and planners spend defense spending on expanding advanced military industries. But if there is low arms race (when the average defense burden is less than 5.9% in the West Asian countries) and security is provided, it is recommended that resources be transferred from defense to other sectors that incraced economic growth (such as education and health), Accelerated the country's economic growth. Also, based on the estimation of the factors affecting the military expenditures in the West Asian countries by the Generalized Method of Momentum (GMM), it can be said that reducing dependence on oil revenues and promoting democracy will play an important role in enhancing the arms race of these countries. In addition, the endorsement of strong arms race between the countries of the West Asian region and the positive impact of the spread of terrorism on the military spending in the countries of the region shows that if this region have enough military and political stability, can more economic growth was expected for countries in this region by replacing the economic development spending with military spending.
خلاصه ماشینی:
نتايج برآورد مدل به روش يوهانسن نشان ميدهد که در صورت وجود رقابت تسليحاتي بزرگ (زمانيکه متوسط بار دفاعي کشورهاي منطقه غرب آسيا بزرگ تر از ٥/٩ درصد ميباشد)، بايستي به منظور ارتقاي سطح رشد اقتصادي کشور، مخارج دفاعي در جهت تأمين امنيت افزايش يابد و سياستمداران و برنامه ريزان کشور، هزينه هاي دفاعي را صرف گسترش صنايع نظامي پيشرفته کنند؛ اما در صورت وجود رقابت تسليحاتي پايين (زمانيکه متوسط بار دفاعي کشورهاي منطقه غرب آسيا کوچک تر از ٥/٩ درصد ميباشد) و فراهم بودن سطح امنيت ، پيشنهاد مي شود که با انتقال منابع از بخش دفاعي به سـاير بخش هاي محرک رشـد اقتصـادي (مانند آموزش و بهداشـت )، رشـد اقتصادي کشور را تسريع بخشيد.
بر اساس مسئله وابستگي متقابل دفاع ، به پيروي از مطالعه تجربي مرداک و سندلر ,Sandler &Murdoch ( (٢٠٠٢ ميتوان با وارد کردن متغير ميزان متوسط هزينه هاي نظامي همسايگان يا ساير کشورهاي جهان در مدل ، بسته به نوع علامت و معناداري ضريب برآورد شده ، نوعي رقابت تسليحاتي يا اتحاد با اين کشورها را نتيجه گيري کرد.