چکیده:
یکی از نظریه های مطرح در وجودشناسی فلسفه اسلامی نظریه وجود ذهنی است. فیلسوفان مسلمان دلایل متعددی بر له این نظریه ارائه داده اند که عمدتاً بر پایه ادراک معدومات شکل گرفته است. در مباحث فلسفه ادراک حسی معاصر، نظریه های متفاوتی در تفسیر ادراک حسی عرضه شده که از این میان نظریه «داده های حسی» شباهتهای قابل توجهی با نظریه وجود ذهنی دارد. پاره ای ادله ارائه شده بر له نظریه داده های حسی بر مسأله خطای حسی استوار شده اند. در تقریر این ادله از اصولی همچون اصل پدیداری و اصل رابطه ای استفاده شده است. مسئله قابل طرح این است که چگونه می توان از این ادله، دلایل جدیدی را به نفع نظریه وجود ذهنی اقامه کرد؟ در مقاله حاضر پس از مروری فشرده بر این دو نظریه و بیان شباهتها و تفاوتهای آنها، ادله نظریه داده های حسی که بر مسأله خطای حسی استوارند تحلیل می شوند. در مرحله بعد دو استدلال جدید بر نظریه وجود ذهنی با بهره گیری از دو اصل «حضور» و «تضایف» ارائه خواهند شد. بر اساس اصل حضور، مدرَک برای مدرِک حاضر است (وجود دارد) و چون در موارد خطای حسی وجود خارجی مدرَک با ویژگیهای پدیدار شده منتفی است، وجود ذهنی آن ثابت می شود. مقتضای اصل تضایف نیز آن است که در موارد خطای حسی مدرَک با ویژگیهای پدیدار شده (به عنوان امر متضایف با مدرِک) از وجود بالفعل برخوردار است و چون در این موارد مدرَک با این ویژگیها در خارج نیست وجود ذهنی آن نتیجه خواهد شد.
One of the leading theories of perception in the ontology of the Islamic philosophy is the theory of mental existence. A variety of arguments have been offered for the mental existence which are mainly based on our cognition of non-existents. The sense-data theory seems to have many similarities with the theory of mental existence. The argument from illusion is the best-known and most historically influential argument for the existence of sense-data. This argument turns on an endorsement of the phenomenal principle and relational principle. The present article, after briefly reviewing these two theories and expressing their similarities and differences, first analyzes the argument of sense data which are established on illusion. Then, two new arguments for the theory of mental existence would be offered by using two principles of “presence” and “dependency”. According to the presence principle, the object of knowledge is present (exists) for the subject. But when one is subject to an illusion, the object does not actually exist in the external world and thus, it must exist in the mind. Also the dependency principle implies that the object (as far as it is dependent to subject) actually exists and thus, in the case of illusion, since the object does not exist in the external world, it must enjoy mental existence.
خلاصه ماشینی:
از بين دلايل مطرح شده ، استدلال از طريق خطاي حسي (کژنمايي ٤) به نحـو اجمـالي در فلسفه اسلامي نيز مطرح است اما به چند شيوه در فلسفه تحليلي و به نفع نظريـه داده هـاي حسـي بيـان شـده است که به نظر مي رسد مي توان آنها را به نفع نظريه وجود ذهني بازسازي کرد.
طرفداران معاصر اين نظريه بيان مي کنند، هنگام تجربه ادراکي ٥، متعَلق مسـتقيم تجربـه ، شـيء خـارجي يـا ويژگي هاي آن نيست ، بلکه شيء ذهني و غير فيزيکي با ويژگيهايي که بـه نحـو ادراکـي بـر مـدرِک پديـدار٦ شده ، است که او را بطور غير مستقيم به شيء فيزيکي خارجي مرتبط ساخته و از آن آگاه مي کند.
با اين حال ، نزد خواجه نصيرالدين طوسي، تعميم نظريه وجود ذهني بين ادراکـات حسـي، خيـالي و عقلـي مطرح است در حاليکه در فلسفه تحليلي، در عمده نظريات ، تاکيد بر تعميم نتيجه کژنمـايي و تـوهم بـه ادراک _____________________________________________ ١- ابن سينا براي رد نظريه اضافه معتقد است که اگر صورت خارجي عين معلوم باشد هر موجودي که داراي وجود عيني است نيز بايد معلوم باشد.
ادله جديد براي نظريه وجود ذهني با توجه به نظريه داده هاي حسي اگر بپذيريم که امکان کژنمايي و توهم تمايزناپذير با ادراک مطابق واقع ، وجود دارد، مجموعه استدلالهايي که از اين طريق به نفع داده هاي حسي مطرح شده را مي توان (البته با انجام تغييراتي) بـراي اثبـات يـا تاييـد نظريـه وجود ذهني به کار بست .