چکیده:
از دیرباز، اختلاف بین صوفیان و فقیهان، بسیار عمیق و گاه خونین بوده است. صوفیان همواره داعیۀ بیان و عمل به حقیقت دین را داشتهاند و در مقابل، فقیهان ایشان را به دوری از مبانی و سخنان پیامبر و بزرگان دین متهم کردهاند. در این مقاله سعی شده است به قسمتی از این میدان که از طرف کسانی چون ابنجوزی، ابنتیمیه و پیروانشان رهبری میشود، پرداخته و دلایل و چرایی این نزاع در دو قالب کلی بررسی شود: 1. زمینههای اصولی و بنیادین اختلاف از قبیل تضعیف عقل و منزوی کردن آن، جهانبینی تکقطبی، رویکرد روایتمحور، تفسیر ظاهرگرایانه و مقید به زمان و مکان، تضعیف و ترهیب فرق دیگر، خوفمحوری، منطق حفظ قدرت؛ 2. دلایل مصداقی در برخی اعمال و اندیشههای صوفیانه چون وجود شطحیات، بدعتها، ریا، جهل، شرک و... همچنین در میان بیان نقدهای ایشان گاهی بهنحو مختصر به دیدگاه عرفا اشاره خواهد شد تا مطالب کاملاً یکسویه پیش نرود. در نهایت با عنایت به تفاوتهای این دو مشرب، مشاهده میشود که گاهی مرز میان این دو طیف، کمرنگ شده و افرادی را نمیتوان بهراحتی در میان یکی از این دو مکتب دستهبندی کرد. ولی فهم دلایل این اختلاف چه از منظر تحلیلی در بیان زمینههای اصولی و چه از حیث توصیفی در نقدهای مصداقی در بستر رویکرد امثال ابنجوزی، معیار تقریبی برای فهم تمایزها و شناخت دقیقتر از هریک از این دو نگرش به دست خواهد داد.
خلاصه ماشینی:
با وجود مخالفت های نگارنده با دیدگاه های علمای اخباری یا اهل حدیث سعی شده است نظریات این افراد و استدلال های ایشان با دقت ، امانتداری و محوریت نظریات ابن جوزی و ابن تیمیه بیان شود و از پاسخ ها و دفاعیـات اهـل عرفـان بـه نحـو تفصیلی، به سبب به هم نخوردن انسجام مطالب پرهیز خواهد شد.
تضعیف و ترهیب فرق دیگر ابن جوزی در مواجهه با غیر خود از طریق گمراه خواندن آنان و معرفی آنـان در کتـب خود، سعی در ترهیب دیگر فرق دارد؛ چنان که نام فرق گمراه را ذکر کرده (ابن جوزی، ١٣٩٦: ٤٦ـ٥٠) و حق را با جماعت میداند؛ کسانی که شریعت را بدون زیاده و نقصان عمل میکنند (همان : ٤٤) و آنان که هرچه در روایات نیست وارد شـریعت کـرده انـد، اهل بدعت هستند و به استناد حـدیث «کـل بـدعت ضـلاللإ و کـل ضـلاللإ فـی النـار» (ابوداوود، حدیث ٤٠٦٧) همۀ ایشان اهل دوزخ خواهند بود.
این نگاه که کسی چون ابن تیمیه در راست ، ابن جوزی در میانه و ابـن قـیم در چـپ ایـن طیـف ایسـتاده درخور توجه است که چگونه علمایی دارای یک منهج و مذهب فکری در مواجهـه بـا تصوف ، نگاه های متفاوتی را در پیش گرفته اند و از طرفـی، قـدرت و گسـتردگی نگـاه صوفیانه را در زمان آنان نشان میدهد که حتی فقیهان و اهل حـدیث هـم ناچـار بایـد موضعی در برابر صوفیان داشته باشند و گاهی با تأثیر پذیرفتن از صوفیه ، از تندی آنـان کاسته شده است .