چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اقتصاد کرمان و آثار و نتایج سیاسی آن در دوره قاجار بویژه پیوندهای اقتصاد با گروه های اجتماعی در اواخر این دوره است. در پی یافتن تاثیرات اقتصادی در سیاست کرمان در دوره قاجار به نتایج مهمی دست یافتیم؛ مالیات نقش مهمی در تعیین حکام کرمان و روابط حکام با مردم این ناحیه داشته است و چند تن از حکام کرمان بر سر چگونگی دریافت مالیات از کار برکنار شدند. عملکرد آن ها در قیام هایی نظیر قیام شالبافان موثر بود. دو تن از کرمانیان بنام میرزا آقاخان کرمانی و میرزا رضا کرمانی بر سر مسائل اقتصادی با حاکمان کرمان درافتادند و مسیر زندگی سیاسی آن ها تغییر یافت؛ میرزا آقاخان در بردسیر کرمان ضابط مالیات بود که به علت بدهی که داشت از کرمان مهاجرت کرد و میرزا رضا کرمانی هم به علت تصرف املاک پدری اش و شکایت هایی که از این موضوع داشت زندانی شد و نکته مهم در مورد این است که در ابتدا دست فروش و شال فروش بوده است. تجارت خارجی به خصوص با انگلیس هند منشا تحولاتی در کرمان بوده است و انگلیسی ها هر چند به علل سیاسی در کرمان حضور داشتند امّا رویکردهای اقتصادی نیز داشتند و خرید کالاهای تجاری و نیز یافتن بازار برای فروش کالا برای آن ها اهمیت داشت و در پی همین رویکرد هندی ها یکی از گروه هایی بودند که در زمینه تجارت در کرمان فعالیت می کردند. از سایر گروه های سیاسی مذهبی که نقشی در اقتصاد کرمان داشتند باید به شیخی ها و زرتشتی ها اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
تجارت خارجي به خصوص با انگليس ـ هندـ منشأ تحولاتي در کرمان بوده است و انگليسيها هر چند به علل سياسي در کرمان حضور داشتند امّا رويکردهاي اقتصادي نيز داشتند و خريد کالاهاي تجاري و نيز يافتن بازار براي فروش کالا براي آنها اهميت داشت و در پي همين رويکرد هنديها يکي از گروههايي بودند که در زمينه تجارت در کرمان فعاليت ميکردند.
البته در مورد شالبافان در کتاب فرمانفرماي عالم اثر استاد باستاني پاريزي نيز مطالب مبسوطي ارايه شده است امّا نگاه نگارنده از اين جهت متفاوت است که به تعداد شالبافان، درآمد آنها و مشکلاتي که داشتند اشاره دارد و آنها را در پيوند با سياست مينگرد، ضمن اين که جنبه هاي ديگري از جمله حکام، زنان، انديشه گران، گروههاي مذهبي و خارجيان نيز از جنبه اقتصادي و تجاري مدّنظر قرار گرفته اند.
يک نکته ديگر در مورد ميرزا رضا که جالب هم به نظر ميرسد، پيشه وري و دست فروشي او بوده است که شال و برک وخرد ريز ديگر از تجار به امانت ميگرفته است و به نايب السلطنه وديگران ميفروخته است و به اقتضاي اين پيشه که دورهگردي بوده است با افراد زيادي حشر و نشر داشته و به مجالس اعيان و بزرگان آمد و رفت داشته است و اين ميتوانست او را با جريان زندگي سياسي و اجتماعي هم آشنا کند، کما اينکه برخوردهايي هم که با او در اين مدت صورت گرفت در اين امر مؤثر بوده است واين حوادث تأثير خود را در واقعه قتل ناصرالدين شاه نشان داد، خود او ميگويد: «من خودم در اوايل ازتعديات محمّد اسمعيل خان وکيل الملک که ملک مرا گرفت و به ملا ابوجعفر داد از کرمان به يزد رفته مدتي طلبه بودم و تحصيل ميکردم.