چکیده:
مطالعۀ تاریخ معاصر ایران از ابتدای نهضت تنباکو تا به امروز نشان میدهد که همة تحوّلات بزرگ اقتصادی در کشور، تحوّلات مهم سیاسی را در پی داشتهاند. در این پژوهش، رابطة یکسویه میان اقتصاد و سیاست با روش استقرایی در همة ده مورد تحوّل مهم اقتصادی در این بازة زمانی مورد بررسی قرار میگیرد و برای برقراری ارتباط نظری میان تحوّلات اقتصادی و سیاسی از نظریۀ محرومیت نسبی استفاده میشود. هماکنون در سال 98، کشور بر اثر تحریمهای یکجانبة امریکا یک بحران اقتصادی بزرگ را تجربه میکند و این بحران اقتصادی، ناگزیر تحوّلات سیاسی را در پی خواهد داشت. هدف از انجام این پژوهش اینست که با مطالعۀ موارد تاریخی بتوانیم بهترین راه مدیریت تحوّلات سیاسی پیش رو را بیابیم. در پایان، نتیج هگیری می شود که بهترین راه برونرفت از بحرانهای سیاسی استفاده از ابزار دموکراتیک است. همین راه حل بود که کشور را پس از بحران اقتصادی سال 91 نجات داد و پتانسیل ایجاد خشونت را پس از پدیدار شدن محرومیت نسبی در آن سال، با یک رقابت انتخاباتی پرشور که میتوانست نوع نگاه سیاسی کشور را به صورت اساسی تغییر دهد، مهار کرد.
Reviewing Iranian contemporary history from the Tobacco Movement up until now reveals that all great economic transformations in the country were followed by important political transformations. This research using inductive method investigates the one-way relationship between economy and politics in all ten major economic transformations occurred in this period of time. For better understanding the relationship between economic and political transformations the theory of relative deprivation is employed. Now in year 2019 the country is suffering from an important economic crisis because of the unilateral US sanctions, and this crisis too will be inevitably followed by a political transformation. The aim of this research is to enable ourselves to manage such a political transformation based on the historical lessons we learned from history. In the end, it is concluded that the best possible outlet will be using democratic means for overcoming the following political crisis. This same solution was employed to overcome a similar crisis happened in year 2012, and the country was saved from violence because a well-participated presidential election took place in the year after and the public believed that a huge political change was possible.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش ، رابطۀ یک سویه میان اقتصـاد و سیاسـت ، بـه روش استقرایی، در همۀ ده مورد تحول مهم اقتصادی در ایـن بـازۀ زمـانی، بررسـی شده اند و برای برقراری ارتباط نظری میان تحـولات اقتصـادی و سیاسـی، از نظریۀ محرومیت نسبی استفاده می شود.
در ایـن زمینه ، برخی مانند مارکس ، راه افراط را پـیش گرفتـه و سیاسـت را تنهـا روبنـایی بـرای وضعیت اقتصادی و تحول ابزار تولید انگاشته اند و برخی دیگر نیـز در کنـار اقتصـاد بـه عوامل دیگری توجه داشته اند، ولی شاید نتوان اندیشمندی را یافت کـه عامـل اقتصـاد را در تحولات سیاسی اصلاً دخیل ندانسـته باشـد.
درواقع ، جامعۀ ایـران بـا یـک بحـران تمـام عیـار اقتصادی دست وپنجه نرم می کند، اما نکته اینجاست که در چنین شـرایطی، همگـان سـر در مسائل اقتصادی فروبرده اند و کسی به این مسئله توجه ندارد کـه بـا درنظـر گـرفتن رابطـۀ تنگاتنگ اقتصاد و سیاست ، این بحران بزرگ اقتصادی، میتواند پیامدهای مهـم سیاسـی بـا ٦١ همان ابعاد یا شاید با ابعاد بزرگ تر داشته باشد و حتی شاید آن پیامـدهای سیاسـی، تهدیـد بزرگ تری از خود بحران اقتصادی برای کشور به شمار آید.
در مورد روش استقرای تاریخی لازم است اضافه کنـیم کـه بـه لحـاظ فلسـفی، استقرا نمیتواند وقوع رخدادهای مشابه را در آینده اثبات کند؛ به این معنا کـه تنهـا تکرّر یک پدیده در گذشته ، هرگز نمیتواند به صورت قطعی اثبـات کنـد کـه همـان پدیده در آینده نیز اتفاق خواهد افتاد (پوپر، ١٩٥٣)، ولـی هنگـامیکـه یـک فرضـیه مانند رابطۀ تحولات بزرگ اقتصادی و سیاسی در ایران مطرح میشود، باید آن را در معرض آزمون تاریخی قرار داد و هنگـامیکـه تمـام آزمـون هـا آن فرضـیه را تأییـد کردند، میتوان به صورت ظنی ١ آن فرضیه را پذیرفت .