چکیده:
میان فاعل وجودی (حقیقی) و فاعل طبیعی (اعدادی) تفاوتهای اساسی وجود دارد. آنچه در این نوشتار به آن اشاره شده، مهمترین تفاوتهایی است که، از منظر صدرالمتالهین میان فاعل وجودی با فاعل طبیعی وجود دارد. رهآورد این پژوهش ـ که با استفاده از منابع کتابخانهای و تحلیل و تبییندادهها صورت گرفته ـ دستیابی به ویژگیهایی است که در فاعل حقیقی وجود دارد، اما هیچ یک از آنها را در فاعل اعدادی نمیتوان یافت. این ویژگیها عبارت اند از: هستیبخشی (خالقیت)، منحصر نبودن جعل به جعل تالیفی، عینیت اثر و تاثیر، عین یکدیگر بودن فاعل و فاعلیت، بینیازی از حرکت، ابزار و قابل در فاعلیت، یک طرفه بودن تاثیر، قویتر بودن از معلول، محال بودن انفکاک فعل از فاعل و محال بودن جدایی فاعل از فعل.
There are many differences between the creative cause (the real and true cause that bring things into being) and natural causes (preparing causes). In his essay, the author has referred to the most significant differences in Mulla Sadra’s viewpoint. The outcome -achieved through library references and the analysis of the data- is to attain those features in the true creative cause none of them can be found in preparing causes. Those features are: bringing into being (creation), that making is not exclusive to composite making, that an influence and influencing are one identical thing, that an agent and its being agent are one identical thing, that such agent is free from motion instrument and receptive element, that the influence is from its side, that it is stronger than the effect, that it is impossible to separate the act from the agent and vice versa.
خلاصه ماشینی:
ولی فاعل طبیعی، صرفاً مُعِدّ و زمینهساز دریافت فیض وجودی در اجسام است و اثر آن چیزی جز حرکت دادن و دگرگون کردن اجسام از حالی به حال دیگر نیست؛ مثلاً کارِ بنّا که علت فاعلی ساختمان بهشمار میآید، جابهجا کردن مواد و مصالح ساختمانی، مخلوط کردن آنها با یکدیگر و قرار دادن آنها در کنار هم یا بر روی هم، براساس هیأت و حالتی مخصوص است.
بههمیندلیل، نسبت دادن وجودبخشی به فاعلهایی غیر از خداوند (مثل عقول) ـ حتی اگر این نسبت صحیح باشد ـ به معنای وسایط فیض و معد (به معنای دوم) بودن این فاعلهاست؛ زیرا هم خود فاعلهای یادشده و هم فعلشان عین ربط و تعلّق به واجب تعالی است: «فلا استقلال لهذه الأشياء في الإيجاد بل الحق أن نسبة الإيجاد إليها لو صحت فهي تكون لإمداد علوي و إنما هي روابط و مصححات للوجود» (صدرالدین شیرازی، ج2، ص214).
(همو، 1363ب، ص235) به این ترتیب، از نظر صدرالمتألهین، اثر و متعلَّق فعل جاعل (فاعل هستیبخش) همان وجود است و جعل، چیزی جز «اعطای وجود» و «ایجاد» نیست.
بههمیندلیل، خداوند تنها فاعل حقیقی است (همان) و هیچ موجودی جز او، استقلالی در ایجاد و خلقت ندارد و نسبت دادن هستیبخشی به موجودات دیگر ـ اگر چنین نسبت دادنی درست باشد ـ صرفاً از این باب است که آن موجودات، وسایط فیض خداوند هستند (همو، 1981م، ج2، ص214؛ همو، 1366، ص179).
وجود رابط) قرار دارد و عین ذات اوست و هرگز از آن انفکاک نمیپذیرد و اساساً معلول هویتی جز فقر، ربط و وابستگی کامل نسبت به فاعل هستیبخش ندارد (صدرالدین شیرازی، 1981، ج1، ص143؛ همو، 1366، ج1، ص63).