چکیده:
خش اول: راههای رسیدن به تکامل انسان
بخش دوم: راههای رسیدن به تعالی انسان پرداخت شده است. در این مقاله سعی بر این شده است که به آن
موضوعاتی پرداخته شود که از همه مهمتر و نمایان تر در اشعار قبال هستند و اقبال بر آنست که نظام
آفرینش شگفتیهایی دارد که خلق انسان از محوریترین شگفتیها است و در این مقاله به اشعار که به
انسان و انسان کامل و مرد حر و عوامل رسیدن به تکامل و تعالی انسان و عوامل بازدارنده پرداخته شده که
فصول جداگانه در مورد آنان بحث شده است. و از مسایل مهم دیگری که در ارتباط با انسان است بکار
برده از جمله زن و نمونهای از زن کامل، عشق، محبت و نمونههای از انسانهای کامل و فنا، تقلید و تبعیض
که انسان در زندگی برای سیر تکامل به این موارد آگاهی اندکی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
آنچه بند بندگي را سخت تر ميسازد، عدم اعتماد به نفس و نيز احساس وابستگي به غير است : ميکند بند غلامان سخت تر حريت مي خواند او را بي بصر حريت خواهي به پيچاکس ميفت تشنه مي رو برنم تاکش ميفت (موحدي، ١٣٨٨: ١٦٤٨ و ١٦٤٩) الحذر از گرمي گفتار او الحذر از حرف پهلودار او از شراب ساتگينش الحذر از قمار بد نشينش الحذر (همان :٤٠٥) آري تنها انساني که وامدار غير نيست در جاده ي حقيقت جويي، پاي نهاده است ، ميتواند همچون موساي کليم در برابر فرعون هتي زمان بايستد: از خودي غافل نگردد مر حُر حفظ خود کن ، حُبّ افسونش مخور پيش فرعونان بگو حرف کليم تا کند ضرب تو، دريا را دونيم اهميت حريت و آزادانديشي تا آنجاست که ميتواند دو ساحت وجودي انسان يعني ساحت فردي و ساحت اجتماعي او را تکامل ببخشد و تکميل کند اقبال در «احياي فکر ديني در اسلام » به بحث درباره فرديت انسان و راه هاي رشد و تکامل آن پرداخته و مينويسد: «قسمت آدمي اين است که در ژرفترين بلندپروازهاي جهان اطراف خويش ، شرکت جويد و به سرنوشت خويش و نيز به سرنوشت طبيعت شکل دهد.