چکیده:
گلستان سعدی به مثابۀ یکی از امهات متون نثر پارسی، از جنبۀ بلاغی و زبانی، متنی بسیار غنی است. در پژوهش حاضر، انواع ساختارهای شرطی ("اگر" و متعلقات آن) به مثابه ابزارهایی مؤثر در بلاغت و معنا در گلستان سعدی بررسی و تحلیل شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که اولاً گزارههای شرطی کتاب گلستان، از حیث ساختاری دارای تنوع هستند و ثانیاً این گزارهها، نقش مهمی را از لحاظ معنایی و بلاغی در کتاب گلستان ایفا کردهاند. برای اثبات این مدعا، انواع ساختارهای شرطی بهکار رفته در کتاب گلستان، از لحاظ ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است و کارکردهای معنایی هریک از این ساختارها، واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که گزارههای شرطی در گلستان، از حیث ساختاری و اغراض بلاغی- معنایی در 14 مدل مختلف قابل دستهبندی هستند و اغراض بلاغی مختلفی همچون: تشبیه، توصیف، ربط، التزام و ... را دربرمیگیرند.
The Gulistan of sa'di ,as one of the most important Persian prose texts, is richly textual in rhetorical and linguistic terms. In this research, various types of conditional structures ("if" and their belongings) and their rhetorical and semantic functions have been analyzed in the Gulistan. The main claim of the present research is that, firstly, the conditional propositions of the Gulistan are structurally diverse and, secondly, these statements played a significant semantic and rhetorical role in The Gulistan. To substantiate this claim, various conditional structures that used in The Gulistan have been structurally investigated, and then the rhetorical and semantic functions of each of these structures have been analyzed.The results of this research show that conditional propositions in The Gulistan are structurally and semantically rhetorical in 14 different models and have different rhetorical features such as simile, description, relevance, Obligation , etc.
خلاصه ماشینی:
مـدعاي اصلي پژوهش حاضر ايـن اسـت کـه اولا گـزاره هـاي شـرطي کتـاب گلسـتان ، از حيـث ساختاري داراي تنوع هستند و ثانيا اين گزاره ها، نقش مهمي را از لحـاظ معنـايي و بلاغـي در کتاب گلستان ايفا کرده اند.
براي اثبات اين مدعا، انواع ساختارهاي شرطي به کار رفتـه در کتاب گلستان ، از لحاظ ساختاري مورد بررسي قـرار گرفتـه اسـت و کارکردهـاي معنـايي هريک از اين ساختارها، واکاوي شده است .
١. ١ پيشينۀ پژوهش اگرچه پيش تر پژوهش مستقلي در باب موضوع جستار حاضر، صورت نپذيرفتـه اسـت ؛ امـا پژوهش هايي در حوزة زبان و بلاغت گلستان سعدي و نيـز در حـوزة سـاختارهاي شـرطي انجام پذيرفته که شباهت هايي هرچند جزئي با مقالۀ حاضر دارند و به آن ها اشاره ميشود: ـ تميم داري و صدري (١٣٩٣) با تکيه بر دستور نقش گرا، انواع بنـدهاي داراي وجـه را در کتاب گلستان بررسي کرده و چنين نتيجه گيري کرده اند که گلستان سعدي، ارتبـاط تنگاتنگي با انواع مفاهيم وجهي دارد.
گزاره هاي شرطي در گلستان از دو جهت قابل بررسي هستند؛ از يک جهت ميتوان ايـن مدل از گزاره ها را از نظر ساختار ارکان شرط و چينش نحوي آن ، مـورد بررسـي قـرار داد و از جهت ديگر، اين نوع ازگزاره ها قابليت تحليل از حيث معنايي و اغراض بلاغـي را دارنـد.
از آنجا که اين نوع ساختار شرطي، کاملا بر پايۀ علم منطق و گزاره هـاي منطقـي اسـتوار است ، ميتوان آن را از مهم ترين ساختارهاي شرطي گلستان ، از نظر اقنـاعي بـه شـمار آورد.