خلاصه ماشینی:
"فکر میکنم سدهها پیش از فیلسوفان دیگر بود که جان استوارت میل در مقالهی«در مورد آزادی»نوشت: کسی که به دنیا با بخشی از آنکه متعلق به اوست اجازه میدهد که برای او برنامهریزی کند، به استعداد دیگری جز تقلید میمونوار نیاز ندارد.
درک مفهوم عمیق این جمله نیازمند دو چیز است:یکی اینکه آن را جزو فلسفهی رواقی بدانیم که اپیکتیتوس به خوبی آن را شکل داده و دیگر آنکه درک درستی از مفهوم بردگی داشته باشیم.
تنها چیزی که اهمیت دارد این است که«شما چیستید؟»نه هیچ چیز دیگر و«شما چیستید؟»به این معنا نیست که چه دارید؟یا هم عصرانتان چگونه در مورد شما فکر میکنند؟یا اینکه جایگاهتان در دنیا کجاست؟فیلسوفان رواقی تمام اینها را ظاهری میدانند.
ممکن است ثروتمند باشید اما این ارتباطی به آن ندارد که چگونه انسانی هستید.
ممکن است قدرتمند باشید اما این هم به وجود شما مربوط نیست.
به این ترتیب، فیلسوفان رواقی نتیجه میگیرند که هیچ امر ظاهری برای شخص، ارزش محسوب نمیشود."