چکیده:
حاکمیت مفهومی است که همواره با بحث از حکومت مطرح شده چرا که توجیه کننده قدرت حاکم و نحوه اعمال آن است. این مفهوم همواره در طول تاریخ دچار تحول و تطور در برداشت و تفسیر از آن بوده است، از طرفی در یک زمان مشخص نیز مفهوم حاکمیت و تفاسیر از آن به هیچ عنوان دارای شرایط مشابه نبوده است.نگرش حکومت نسبت به عناصری همچون مردم، اقتصاد، مالکیت، مالیات، جایگاه دولت و نظرات پیرامون آن، تفسیر از حاکمیت به عنوان عامل موجهه اعمال حکومت، جایگاه ساختارهای حکومت و قدرت از جمله قوای سه گانه، نگرش نسبت به قانونگذاری و عامل مشروعیت بخش برای دارنده این حق از جمله موارد بسیار مهمی هستند که لازم است در بررسی مفهوم حاکمیت مورد توجه قرار گیرند که در این مجال با مطابقت اجمالی برداشت های سنتی و مدرن از این مفاهیم به این نتیجه رهنمون می شویم که ارائه تفسیر ثابت و یکسان از مفهوم حاکمیت امری غیرممکن است و لذا این تغییر نوسان بهترین روش تبیین و ارائه مفهوم را، استفاده از تفسیر هرمنوتیک و مطابق با در نظر گرفتن شرایط، زمان، محیط و زمینه های بررسی آن نمایان میکند.
Sovereignty is a concept that has always been debated by the government because it justifies the power of the ruler and how it is exercised. This concept has always evolved and interpreted throughout history, and at one time or another, the concept of sovereignty and its interpretation has never been the same. The state's attitude towards elements such as the people, the economy , Ownership, taxation, the status of government and its views, the interpretation of sovereignty as justifying the exercise of government, the place of government structures and power including the three powers, the legislative attitude, and the legitimizing factor for the holder of this right are very important That need to be considered in examining the concept of sovereignty, in which Traditional and modern notions of these concepts lead us to the conclusion that it is impossible to provide a consistent and uniform interpretation of the concept of sovereignty, and thus this variation of the oscillation is the best way of explaining and presenting the concept, using hermeneutic interpretation and considering the circumstances. , Shows the time, environment, and context for its review.
خلاصه ماشینی:
نگرش حکومت نسبت به عناصري همچون مردم ، اقتصاد، مالکيت ، ماليات ، جايگاه دولت و نظرات پيرامون آن ، تفسير از حاکميت به عنوان عامل موجهه اعمال حکومت ، جايگاه ساختارهاي حکومت و قدرت از جمله قواي سه گانه ، نگرش نسبت به قانونگذاري و عامل مشروعيت بخش براي دارنده اين حق از جمله موارد بسيار مهمي هستند که لازم است در بررسي مفهوم حاکميت مورد توجه قرار گيرند که در اين مجال با مطابقت اجمالي برداشت هاي سنتي و مدرن از اين مفاهيم به اين نتيجه رهنمون مي شويم که ارائه تفسير ثابت و يکسان از مفهوم حاکميت امري غيرممکن است و لذا اين تغيير نوسان بهترين روش تبيين و ارائه مفهوم را، استفاده از تفسير هرمنوتيک و مطابق با در نظر گرفتن شرايط ، زمان ، محيط و زمينه هاي بررسي آن نمايان مي کند.
دکتر ويژه در تببين اين فرآيند مي نويسد: «در دوران تازه حاکميت ، قدرت حاکم براي اعمال حاکميت خود بايد حقوق حکومت شوندگان را نيز در نظر داشته باشد.
علت اصلي ١ويژه محمدرضا،مفهوم تازه حاکميت در حقوق عمومي،مجله ي سياسي اقتصادي،شماره ٢٣١و٢٣٢،آذر و دي ١٣٨٥،ص ٤٢ ٢قاضي ابوالفضل ،حقوق اساسي و نهادهاي سياسي،نشر ميزان ،ص ١٨٠ اين موضوع اين است که امروزه با پيشرفته تر شدن جوامع انساني و گسترش شاخص هاي دموکراسي در غالب کشورهاي دنيا، شاخص هاي کلاسيک مفهوم حاکميت از جمله دراختيارگرفتن قدرت توسط مردم و وجود نهادهاي دموکراسي از جمله پارلمان و نقش خطير آن ها در اعمال قدرت ، تفکيک قوا، قانون اساسي و قانون هاي بنيادين در زمينه حقوق بشر و دموکراسي و...