چکیده:
از مهمترین پدیدههایی که همواره، ارتباطی تنگاتنگ با ادبیات داشته، شهر به عنوان عرصه حضور جامعه و زندگی اجتماعی است. بر این اساس در طول تاریخ ادبیات، حضور آرمانشهرهای متعددی مشاهدهمیشود که گاه جنبه ادبی و رمانتیک و گاه جنبه واقعگرایانه و اجتماعی دارند. هدف این مقاله بازشناسی اندیشه آرمانشهری مدرن ایران در ادبیات داستانی دو دهه قبل از انقلاب اسلامی (سالهای 1342 تا 1357) است که با تأکید بر اندیشه نادر ابراهیمی انجام میشود که در آن، جایگاه شهر و آرمانشهر در ادبیات، ویژگیها و تحولات جامعه ایران با توجه به رویدادهای داخلی و خارجی مورد بررسی قرارمیگیرد. در این پژوهش با روش تحلیل گفتمان، برگرفته از نظریات لاکلا و موفه در رویکرد برساختگرایی نظریه بازنمایی، در دوره زمانی مذکور به دلیل شرایط جامعه ایران، تحولات اجتماعی و دیدگاه انتقادی، انگاره مسلط «رجعت» دیده میشود که در نوشتههای نادر ابراهیمی به شکلی ادبی و رمانتیک، به صورت «دلتنگی برای گذشته» رخ مینماید.
Among the most important subjects that have always been closely related to literature, is the city as the domain of society and social life. Accordingly, in the history of literature, there are numerous utopias that sometimes have a literary and romantic aspect and sometimes a realistic and social aspect. The purpose of this paper is to recognize the modern utopian notion in the fiction of two decades before the Islamic Revolution (from 1972 to 1977), which emphasizes Nader Ebrahimi's fiction in which the status of the city and utopia in literature, the characteristics and developments of Iranian society with regard to Internal and external events are investigated. In this research, based on the discourse analysis method, derived from Lacla and Mouffe's views on the constructivist approach to representational theory, in the mentioned period, due to the conditions of the Iranian society, social developments and critical perspectives, the dominant notion of "return" is noted which has appeared in the writings of Nader Ebrahimi in a Literary and romantic way, as a "nostalgia for the past".
خلاصه ماشینی:
بازشناسي انديشه آرمان شهري مدرن در ادبيات داستاني دو دهه آخر قبل از انقلاب اسلامي (با تأکيد بر آثار نادر ابراهيمي) سارا احمدي ١، سمانه نيازخاني ٢، غلامرضا لطيفي 3 تاريخ دريافت :٩٧/١٢/١٢، تاريخ تأييد:٩٨/٧/١٨ چکيده از مهم ترين پديده هايي که همواره ، ارتباطي تنگاتنگ با ادبيات داشته ، شهر به عنوان عرصه حضور جامعه و زندگي اجتماعي است .
هدف اين مقاله ، بازشناسي انديشه آرمان شهري مدرن ايران در ادبيات داستاني دو دهه قبل از انقلاب اسلامي (سال هاي ١٣٤٢ تا ١٣٥٧) است که با تأکيد بر انديشه نادر ابراهيمي انجام ميشود که در آن ، جايگاه شهر و آرمان شهر در ادبيات ، ويژگيها و تحولات جامعه ايران با توجه به رويدادهاي داخلي و خارجي مورد بررسي قرار ميگيرد.
در اين پژوهش ، با روش تحليل گفتمان ، برگرفته از نظريات لاکلا و موفه در رويکرد برساخت گرايي نظریه بازنمايي، در دورة زماني مذکور به دليل شرايط جامعه ايران ، تحولات اجتماعي و ديدگاه انتقادي، انگارة مسلط «رجعت » ديده ميشود که در نوشته هاي نادر ابراهيمي به شکلي ادبي و رمانتيک ، به صورت «دلتنگي براي گذشته » رخ مينمايد .
بنابراين ورود مدرنيته در ايران ، شيوه اي جديد از زندگي را به وجود ميآورد که شهر و ادبيات داستاني شهري، هر دو دستاوردهاي آن هستند، اما اين نوع مذکور از ادبيات ، گاه مکان تجلي و بروز خود را نه در شهر، بلکه اغلب در تفکرات و انديشه هاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي باز مييابد که ريشه در اوضاع نابسامان اجتماعي و فرهنگي ايران در دوران حکومت قاجار، يعني در زمان اولين برخوردهاي ايران با تمدن مدرن غربي، دارد که زمينه ساز شکل گيري ادبيات انتقادي و مترقي ميگردد.