چکیده:
هرچندکه پژوهش های گوناگونی دربارهی تفسیرالمیزان به انجام رسیده است، اما باضرس قاطع می توان گفت زوایای متعددی از این تفسیر گرانسنگ هنوز تبیین نگردیده است و نیاز به بحث و بررسی و نشر و انتشار دارد، بررسی و نقد دیدگاه مفسران مختلف در تفسیر آیات قرآن کریم از آن جمله است که مؤلف المیزان توجه ویژهای به چگونگی شیوهی فهم قرآن توسط مفسران قبل از خود داشته و گویی تفسیر المیزان را به منزلهی میزانی قرار داده تا به قضاوت و داوری در مورد نطرات دیگر مفسران بپردازد. بر همین اساس در موارد متعدد و موضوعات مختلف نظرات مفسران را بر مبانی مختلفی با دلایل مستند و براهین متعددی مورد نقد و بررسی قرار داده است. یکی از مبانی دقیق علامه طباطبایی در نقد نظرات مفسران؛ بهره گیری از قاعده ی سیاق است که ایشان با توجه به سیاق آیات قرآن، نظرات مفسران را در مواردی از جمله: شأن نزول آیات، قرائت صحیح آیات، مکی یا مدنی بودن، تعیین معنای واژگان قرآن و... مورد بررسی و نقد قرار داده است.
Although various studies have been conducted on Tafsir al-Mizan, it can be said with certainty that several aspects of this valuable exegesis have not been specified yet and need to be discussed, reviewed and published. Reviewing and criticizing the perspectives of different interpreters in interpreting Holy Quean is such that the al-Mizan's author paid a special attention to the ways of understanding Quran by different interpreters before him and it seems that he considered Tafsir as a balance to judge the interpreters' views. Accordingly, in many cases and with different issues, he criticized and reviewed the interpreters' views with documentary proofs and various reasons based on different bases. One of the Allameh Tabatabai's exact bases in criticizing the interpreters' views is to use the context principle. Considering the context of the Quranic verses, he studied the interpreters' views in the following areas: Cause of revelation, Correct recitation of verses, Being Meccan or Medinan, Determining the meanings of Quranic vocabulary,….
خلاصه ماشینی:
شأن نزول آيات : شأن نزول آيات يکي ازمؤلفه هاي مهم تفسيري براي مفسران جهت تبيين مراد خداوند متعال مي باشد ولي با توجه به اين که گاه در اين مورد انحرافات و اشتباهاتي صورت گرفته است ، علامه به اين مهم توجه کرده و در مواردي نظر برخي از مفسرين را که بدون توجه به کاربرد صحيح روايات شأن نزول به تفسير آيات پرداخته اند؛ را با بهره گيري از سياق آيات مورد نقد قرار داده است : مثال : علامه با مطرح کردن بحثي با عنوان چند روايت در باره شأن نزول آيه ي «وََ يسْئَلُوَنکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَِّبي وَ ما أُوِتيتُمْ مِنَ اْلعِْلمِ إَِّلا قَِليًلا» (اسراء/٨٥) مي نويسد: در الدر المنثور آمده است که احمد و ترمذي- که ترمذي حديث را صحيح دانسته - و نسايي و ابن منذر و ابن حبان و ابو الشيخ در کتاب عظمت و حاکم - که وي نيز روايت را صحيح دانسته - و ابن مردويه و ابو نعيم و بيهقي هر دو در کتاب دلائل ٦٠ خود، همگي نامبردگان در ذيل آيه : «َ يسْئَلُوَنکَ عَنِ الرُّوح ِ»از ابن عباس روايت کرده اند که گفت قريش به يهوديان مراجعه کردند که از امور ديني چيزي به ما ياد دهيد تا از اين مرد بپرسيم ، شايد از جواب به ما عاجز مانده زبانش از ما کوتاه گردد.