چکیده:
تا پیش از روی کار آمدن قاجارها، امرا و حکام نواحی به دلیل فقدان مشروعیت نتوانستند در بین مردم جایگاه چندانی بدست آورند؛ لذا شاهان نخستین قاجار، در بدو امر، به منظور کسب مشروعیت دست به دامن علمای شیعه عصر شدند. از سوی دیگر، علمای شیعهی اوایل دورهی قاجار بر این باور بودند که در عصر غیبت، علما و فقها بهعنوان نایبان آن حضرت تا زمان ظهور، عهدهدار ولایت و حکومت شیعیانند و هر ولایتی و حکومتی غیر از ولایت فقها را نامشروع قلمدادکردند. در این میان، بودند علمایی که ضمن تأکید بر ولایت فقها، مشروعیت حکومت شاهان قاجار در امور دینوی را تأیید کردند. در این مقاله تلاش میشود تا دیدگاه ملااحمد نراقی مبنی بر ارجحیت ولایت فقها بر سلاطین در دوره غیبت با استناد به روایات و احادیث متعدد نشان داده شود و با ذکر وظایفی چون اجرای حدود و احکام، قضاوت، حفاظت، و صیانت از جان و مال مردم روشن می کند که مشروعیت حاکم جامعه اسلامی ناشی از اِشراف بر این حدود است. وظایفی که فقط فقها و علمای جامع الشرایط و مسلط به حدود شرعی میتوانند این نوع ولایت و حکومت را صرفاً تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج) برای مردم اعمال کنند. بدین ترتیب مبانی مشروعیت ولایت فقها و عدم مشروعیت شاهان قاجار تبیین میگردد. روش و شیوهی بررسی در این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانهای صورت پذیرفته است.
Before the Qajars come, rulers of the districts Due to the lack of legitimacy, could not get a lot of base among the people, so, First Qajar kings, at the beginning, In order to gain legitimacy needed Shiite scholars of that period. On the other hand, Shiite scholars believed in the early Qajar period that in ABSENCE of period, Ulema and jurists as his successors until he emerged, covenant of the Velayat and the rule of the Shiites And considered any Velayat and governance other than the Velayat of the Faqihs illegitimate. Among these were the scholars who, while stressing the province of the jurists, confirmed the legitimacy of the Qajar kings in world affairs.
In this article, it will be tried to show the view of Mulla Ammad Naraqi on the verity of the province of the Faqihs on the Sultans during ABSENCE of period based on numerous traditions and Hadiths and by mentioning duties such as implementing the Islamic norms, judging, and protecting the lives and property of the people, it becomes clear that the legitimacy of the ruling Islamic society is due to the awareness of these rulings, Functions that only the jurists and scholars of the prevailing and dominant religious orders can perform for the people until the advent of Imam Mahdi. Thus, the principles of the legitimacy of the Velayat-e Faqihs and the lack of legitimacy of the Qajar kings are explained.
The method of this paper is descriptive-analytic based on library studies.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله تلاش مـيشـود تـا ديدگاه ملااحمد نراقي مبني بر ارجحيت ولايت فقها بر سلاطين در دوره غيبت با استناد به روايات و احاديـث متعدد نشان داده شود و با ذکر وظايفي چون اجراي حدود و احکام ، قضاوت ، حفاظت ، و صـيانت از جـان و مال مردم روشن مي کند که مشروعيت حاکم جامعه اسلامي ناشي از اشراف بر اين حدود است .
وي در اين مبحث ، حق حاکميت را بـر مـردم در عصـر غيبـت از آن فقيـه جامع الشرايط ميداند و اين خود گوياي نامشروع بودن حاکم موجود است چرا که ايشان با ارائه ادله نقلـي و عقلي، فقها را تنها حاکمان شايسته جامعه اسلامي در عصر غيبت و واجدين شرايط حکومت به نيابت از امـام زمان (عج ) مي داند (حائري، نخستين رويارويي هاي ...
شاهد اول : ملااحمد نراقي در بدو سخن با ذکر روايات و احاديثي در تلـاش اسـت تـا جايگـاه علمـا را نشـان دهـد: رواياتي از امام صادق (ع ) چون «علما وارثان انبيا الهي هسـتند» و «علمـا و فقهـا امينـان و شخصـيتهاي مـورد اطمينان هستند» و نقل روايتي از کتاب فقه رضوي از امام رضا(ع ) که مي فرمايند: «در اين هنگـام مقـام فقيـه همچون پيامبراني است که در ميان قوم بني اسرائيل بوده اند (ظاهرا منظور زمان غيبت امام (ع ) است ) (نراقي، حدود ولايت حاکم اسلامي، ص ١٧-١٨).
ملااحمد نراقي در کتاب عوائد الايام به تشـريح قاعـده ي مسـتفاد از اين روايات و بيان بعضي از اموري که فقيه در آنها حق ولايت دارد، ميپردازد: توقيع شريفي از امام زمان (عج ) است که شيخ صدوق در کتاب اکمال دين با ذکر تمـام اسـنادش ، و شـيخ طوسي در کتاب الغيبه و طبرسي در کتاب احتجاج روايت کرده اند.