چکیده:
بیان مسئله: مسیر ادراک انسان در محیط همواره از طریق ارتباط حواس پنجگانه با عوامل کالبدی فضای معماری بوده است. فرایند ادراک که به وسیلۀ دریافت اطلاعات محیط از طریق حواس آدمی و سپس تحلیل آن در ذهن اتفاق میافتد، پس از شناخت منجر به ایجاد حس در انسان میشود. مهمترین احساس بین انسان و مکان به اصطلاح حس مکان نامیده میشود. به دلیل اهمیت افراطی به مسایل عینی و عملکردی در دوره مدرن، در دهه 60 میلادی توجه نظریهپردازان موضوع حس مکان، بیشتر به عوامل انسانی و معنایی معطوف شد و موضوعات کالبدی سازنده حس مکان که سهل و ممتنع به نظر میرسید، کمتر به صورت مستقیم مورد بحث قرار گرفت. لذا جایگاه عوامل کالبدی به واسطۀ گریزناپذیربودن امر کالبد در معماری، اگرچه در نگاه اول واضح مینماید، اما با درنظرگرفتن روند ادراک به عنوان حلقۀ اتصال انسان به محیط، نیازمند نگاه تازهای به موضوع است.
هدف پژوهش: تبیین جایگاه عوامل کالبدی در روند ادراک انسان از حس مکان است. به دلیل رویکرد کالبدی در این پژوهش، از نظریات پدیدارشناسان استفاده شده و پس از دستهبندی مفاهیم، عوامل کالبدی در سه حوزۀ عملکردی، معنایی و زیباشناسانه جایگرفتهاند.
روش تحقیق: در مرحلۀ اول در قالب مطالعات اسنادی و کتابخانهای، سپس مطالعات میدانی در محیط به صورت مشاهده اکتشافی و در نهایت با روش مصاحبه با نمونهگیری هدفمند انجامگرفت.
نتیجهگیری: نمونه موردی یکی از پیادهراههای شهر مشهد است. پس از تحلیل و جمعبندی با تحلیل فرایند ادراک، این نتیجه به دست آمد که عوامل کالبدی از طریق ادراکات اولیه بیشترین تاثیر را بر حس رضایتمندی از مکان داشته و ادراکات ثانویه که به مرور زمان حاصلمیشوند، بیشترین اثر را بر حس تعلق به مکان میگذارند. روش تحلیل مصاحبهها به صورت تحلیل محتوای کیفی و تماتیک و کدگذاری باز و محوری، با استفاده از نرمافزار تحلیل کیفی مکس کیودا (maxqda) نسخۀ دوازده صورت گرفته است.