چکیده:
سیاست خارجی دولت موقت بازرگان مقطع تغییر اساسی سیاست خارجی ایران از اتحاد و ائتلاف با غرب به سیاست خارجی مبتنی بر عدم تعهد است. این دوره همچنین تفاوتهای بنیادی و اساسی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه 1360، دارد. از این رو، درک دلایل و عوامل ظهور آن اهمیت اساسی دارد. این مقاله با هدف تبیین شکلگیری سیاست خارجی دولت موقت و نشان دادن دلایل و عوامل این تغییر و تحول از رهیافت اقتصاد سیاسی بهره میگیرد. اقتصاد سیاسی از رهیافتهای موجود فراتر رفته و با تأکید بر عوامل و عناصر داخلی و بینالمللی و تعامل پویای اقتصاد، سیاست و جامعه تبیینی از شکلگیری سیاست خارجی در این دوره به دست میدهد. این تبیین مبتنی است بر چگونگی عمل نیروهای اجتماعی و ماهیت آنها در این مقطع، ایدئولوژی و ساخت سیاسی مسلط و شرایط و نیروهای اقتصادی که در فضای تعامل و تأثیرگذار متقابل با هم و اقتصاد سیاسی بینالملل سیاست خارجی این دوره را شکل میدهند. اکنون برای رسیدن به این هدف این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان شکلگیری جهتگیری سیاست خارجی دولت موقت و عوامل و عناصر آن را از منظر اقتصاد سیاسی بینالملل تبیین نمود؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد شکلگیری سیاست خارجی دولت موقت در پرتو فهم ماهیت دولت متشکل از عناصر و عوامل سیاسی و ایدئولوژیک ساخت قدرت، نیروهای اجتماعی ماهیت و رابطه آنها با قدرت و ساخت و نهادهای اقتصادی و از منظر اقتصاد سیاسی در این مقطع قابل تبیین است.
The foreign policy of the interim government is a phase of changing Iran's foreign policy from unity with the West to non-compliance foreign policy. This period also has fundamental differences with the foreign policy of the Islamic Republic in the 1980s. Therefore, understanding the reasons and the factors that make it appear is crucial. This article uses the political economy approach to explain the formation of the interim government's foreign policy and to illustrate the causes and causes of this change. Political economy goes beyond existing approaches and emphasizes domestic and international elements and the dynamic interaction of economics, politics, and society with the formation of foreign policy in this period. This explanation is based on how social forces operate and their nature at this juncture, the dominant political ideology and structure, and the economic conditions and forces that shape the interaction and influence of international political economy in this period. The findings of the research show that the foreign policy formation of Iran Interim Government can be explained in terms of understanding the nature of the government consisting of political and ideological power construction, social forces and their relation to power and economic institutions.
خلاصه ماشینی:
چنانکه نظريه هاي واقع گرايانه که بر عناصر دولت يکپارچه ، عقلاني و متأثر از ساختار نظام بين الملل و يا ويژگي هاي فردي قدرت طلب و يا امنيت جو که تنوع ، پويايي ، تفاوت ها و دگرگوني هاي بنيادين را ناديده مي گيرد، يا نظريه هاي آرمان گرايه ليبرالي که فرآيندها و پويش هاي داخلي و چگونگي تعامل و تأثيرگذاري متقابل آن ها و در عين حال کنش متعامل سطوح بين المللي و بسترهاي چنين کنش هاي تحول سازي را روشن نمي سازند، يا نظريه هاي سازه گرايانه که تمرکزي اساسي بر عناصر هويتي و فرهنگي با توجه ناکافي به اهميت و اعتبار نيروهاي اجتماعي و کنش هاي متکي به فرآيندها بازار و سياست و دولت دارد اين دوره دوم / شماره ٢/ پاييز و زمستان ١٣٩٨ است که اقتصاد سياسي بر منطق ايجاد ظهور منافع و علائق موجد ساختارها و فرآيندها در سطوح ملي و بين المللي و وضعيت متعامل آن ها در سطح ملي و نيز در سطح بين المللي تأکيد دارد و آن را مبناي تحليل خود قرار مي دهد.
اين گرايش نيروهاي داخلي به طور اساسي به نگرش هاي مبتني بر ليبرال دموکراسي غربي سازگارتر بود و از سويي ديگر به طور کلي حمايت غرب را نيز به دنبال داشت ؛ بنابراين ، دوره دوم / شماره ٢/ پاييز و زمستان ١٣٩٨ انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخست وزير و سياست ها و برنامه هاي که دولت موقت تعقيب مي کرد، به ويژه شکل گيري سياست خارجي آن از اين منظر قابل درک است .
Iran's Foreign Policy in the Post-Soviet Era;Resisting the New International Order,California.