خلاصه ماشینی:
آيا فارغ التحصيل حوزه كه هرگز در كتابهاي درسي خود تاريخ زندگي پيامبر اسلام را نديده است و تا آخر هم نمي داند و تا آخر هم نمي داند كه روند ظهور و گسترش اسلام چگونه بوده و هرگز قرآن را كه نمايي از اين روند است, به گونه تطابق با تاريخ زندگي پيامبر اسلام نخوانده و حتي مرور نكرده است و هرگاه به قرآن مراجعه كرده و آن را خوانده است به قصد تحصيل ثواب بوده, آيا مي تواند فهم درستي از دين داشته باشد كه ادعا كنيم حوزه هاي علميه در راستاي حفظ و گسترش دين تلاش مي كنند؟ در اين ترديدي نيست كه هر ديني در گذر زمان, دست خوش تفسيرها و برداشتهايي مي شود و اين تفسيرها و برداشتها, به مرور به ديدگاه رسمي دين تبديل مي شود, آيا در حوزه هاي علميه, هرگز روند دانشهاي ديني و تحولاتي كه به مرور در فهم و تفسير دين به وجود آمده است, تدريس مي شود, تا طلبه بداند در طول تاريخ چه بر سر دين آمده است و چه تحولي در فهم دين پيدا شده است؟ راستي چه شمار از طلبه هاي ما از سرگذشت حديث در بين مسلمانان و حتي به طور خاص در بين شيعيان اطلاع دارند و اگر شماري چنين اطلاعاتي دارند, چه اندازه از اين آگاهي ها را از آموزشهاي رسمي حوزه آموخته اند و چه اندازه آنان تلاشهاي فردي بوده كه در پي دغدغه هاي شخصي شان در بيرون از آموزه هاي رسمي حوزه ها به دست آورده اند؟ امروزه چه شماري از طلبه ها مي توانند به درستي سوره اي از قرآن را تفسير كنند و اگر مي توانند چنين كاري انجام دهند, چه بخشي از آن را از آموزه هاي رسمي حوزه فراچنگ آورده اند و چه بخشي از آنها زاييده تلاشهاي شخصي آنان بوده است؟ اگر اين امور را پي گيري كنيم خواهيم ديد كه حوزه ها, فلسفه وجودي آموزشهاي خود را فراموش كرده اند.