چکیده:
برهان نظم علیرغم تآکید قرآن و روابات بر آن. از سوی حکیم متاّله جوادی
آملی و شهید مطهری. در مواضعی مورد نقد قرار گرفته است. این در حالی است
که فیلسوفان مذ کورء در فقراتی دیگر از سخنان خود. آن برهان را پذیرفتهاند و با
تمل در آن سخنان. میتوان به اشکالاتی که وارد ساختهاند پاسخ گفت.
در این پژوهش. جایگاه برهانی نظم در قرآن و روایات. برهانی بودن نظم و کفایت آن
برای اثبات اصل وجود خدا بررسی شده است. برای نات مورد دوم و سوع به
ملازمة ربوییت با خالقیت. مفید نبودن برهان نظم در موارد دیگر در صورت قابل
استناد نبودن در اصل ذات و ملازمة سنخیت و نظم استناد شده است و نویسنده
کوشیده که آنها را از نصوص با ظهور عبارات استادان. نقل با استتباط کند.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس، ممکن است بتوان نتیجه گرفت که استاد مطهری، ارتباط با غایت را از مصادیق نظم نمیپنداشتهاند، زیرا برهان هدایت بر مبنای علّت غایی است و برهان نظم نیز با آن متفاوت است، اما مبنای نوشتار کنونی آن است که با تأمل در گفتارهای استادان، ناهماهنگیهای میان آنان رفع شود.
تا اینجا اشکالی نیست؛ اما سخن این است که اگر اثبات شود برهان نظم نیز در افاده یقین، همردیف برهانهای دیگر است، برتری آشکار آن اثبات خواهد شد، زیرا برهانی که هم برای عوام مناسب باشد و هم برای خواص، هم مادّه آن در اختیار همه باشد و هم صورت آسانی داشته باشد، از هر دلیل دیگری برتر است.
جدلی یا تنبّهی بودن نظم درقرآن آیت الله جوادی، اهتمام قرآن به این برهان را بر سبیل جدل دانستهاند و بر آن هستند که دلیل مذکور، در برابر کسانی که نظم را در بخشی از طبیعت یا در کلّ جهان میپذیرند و به ذات واجب و به خالقیت و همچنین، توحید ذاتی باور دارند، مفید است، زیرا میتوان برای آنان توحید ربوبی و عبادی را اثبات کرد و قرآن نیز در برابر مشرکان و دوگانهپرستان حجاز، که در محیط نزول وحی، جمعیت کثیری را تشکیل میدادند، به جدال احسن پرداخته است.
به دیگر سخن، اگر از نظم به نحو برهانی، توحید ربوبی نتیجه شود، این استنتاج خطا خواهد بود، زیرا فرض این بود که دلیل نظم، بهراستی برهان نبوده و اشکالات وارد بر نظم نیز به فرض صحّت، برهانی بودن آن را در هر نتیجهای نفی میکنند؛ زیرا اشکالاتی که گرفتهاند در هر موضعی جاری است.