چکیده:
مرگ به عنوان یکی از بزرگترین معماهای حیات بشری در طول تاریخ همواره مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است. ابوالعلاء معری شاعر، اندیشمند و متفکر عرب و خیام نیشابوری شاعر، فیلسوف و دانشمند ایرانی از جمله شخصیتهایی بودهاند که در باب مرگ تأملات بسیاری داشتهاند. از نظر آنها برداشتهای مختلفی از مرگ وجود دارد. برداشتهای مثبت و منفی که ریشه در فلسفه آفرینش و معنای زندگی دارد و بدون دستیابی به فلسفه حیات نمیتوان برداشت درستی از مرگ داشت. در نتیجه میان معنای زندگی و مرگ رابطه عمیقی برقرار است. ما به یاری خداوند قصد داریم در این مقاله ضمن ارائه شرح حالی از زندگی دو شاعر به بررسی و تحلیل افکار و عقاید و وجوه تشابه و تباین بین آنان بپردازیم و دیدگاه این دو تن را نسبت به مقوله فناپذیری و مرگ مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
عـلاوه بـر آن در شعر و هنر، جهان نگري هنرمند را نمي توان به همان سادگي که در حوزه علوم وجود دارد نعيين کرد به خصوص با وجود آراء ضد و نقيٓ که احيانا مغرضان در مورد ابوالعلاء و خيام مطرح کرده اند و همگان بر اين باورند که در ادوار مختلف عمرشان تطور و تکامل چشمگيري در نگرش آن ها پديد آمده است .
پيشينه تحقيق بعد از تحقيقات انجام شده به اين نتيجه رسيديم که درباره خيام و ابوالعلاء معري بـه طور مستقل تحقيقات وسيعي در سطح عالم و به خصـوص کشـورهاي اسـلامي و عربـي انجام شده به گونه اي که به شرح و بررسي و نقد آثار باارزش آن ها به طور کلي و با توجه به اغراض و اهداف آنان صورت گرفته ؛ همچنين به شرح آثار فلسفي آنان نيز پرداخته اند.
امـا در اين ميان ادباي عرب سهم بيش تري دارند که از آن جمله عمر فـروخ ، حامـد صـراف ، وديع بسـتاني ، حنـا فـاخوري ، حامـد عبـدالقادر، احمـد شـنتاوي ، عبدالسـميع مصـري ، منفلوطي ، امين ريحاني ، هنداوي ، ابونصر مبشر طرازي و از همه مفصل تر و مشـروح تـر از عبدالحق فاضل نام برد که با دقتي موشکافانه مشابهت هاي الهامي اشعار خيام و ابـوالعلاء را در ۱۳۶ مورد از روي ترجمه رباعيات که خود به عربـي برگردانـده ، نشـان داده اسـت .
Translation of Hussein Khadio Jam Tehran.