چکیده:
امیرخسرو دهلوی، شاعر، عارف و موسیقیدان بزرگ فارسیزبان هند، حلقۀ اتصال و پیوند سه فرهنگ غنی، ایرانیـ اسلامی و هندی است. شناخت خدمات ارزندۀ او در حوزۀ شعر و موسیقی و پیوند این دو در بیان مفاهیم، برای درک درست از رابطۀ فرهنگ شعری زبان فارسی با موسیقی، بسیار مهم است. مثنوی ارزشمند«نُه سپهر» او از جمله منابع قابل اعتنا و اعتمادی است که سرشار از مفردات، ترکیبات و اصطلاحات مربوط به علم موسیقی است. ایهام موسیقایی، یکی از بارزترین ویژگیهای بدیعی این اثر است. بنابراین، برای شناخت اهمیت موسیقی در پرورش مفاهیم شعری امیرخسرو، منبعی بسیار مهم به شمار میرود. در این پژوهش، کوشش شدهاست تا بازتاب صنعت ادبی ایهام موسیقایی در این اثر بررسی و گزارش شود.
Amir Khusrau Dehlavi, the Indian Persian-speaking mystic and musician, is the link between three the rich Iranian, Islamic, and Indian cultures. In order to understand the link between the poetic traditions of Persian language and music properly, it is important to recognize his invaluable contributions to poetry and music and his combining these two for articulation of concepts. Nine Skies, Dehlavi’s masnavi, is among the most reliable works and is replete with musical terms. Musical ambiguity is one of the outstanding rhetorical figures in Nine Skies. Thus, it significantly helps us recognize the effect of music on Dehlavi’s elaboration of poetic concepts. The present study intends to address musical ambiguity as a literary device in this work.
خلاصه ماشینی:
اين امر، يعني پيشـاهنگي صـوفيان و عارفان ايراني در ارائه و گسترش دين اسلام در شبه قاره هند، عـلاوه بـر نهادينـه کـردن مفاهيم رحماني دين اسلام ، باعث گسترش هنر، به ويژه موسيقي ايراني در ايـن سـرزمين ٧٠/ ايهام موسيقايي در مثنوي «نه سپهر» اميرخسرو دهلوي نيز شد، به گونه اي که بيشک ميتوان گفت : «يکـي از عـواملي کـه در انتشـار موسـيقي خراسان اسلامي در هندوستان تأثير فراوان داشته ، همانا مجالس وجـد و حـال و محافـل رقص و سماع صوفيه بوده است » (همان : ٤٢).
معنـي غايـب آن ، «سرود گفتن ، آهنگ زدن ، ساز نواختن و نوازدن [است ]» (دهخـدا، ١٣٥٢: ذيـل کلمـه راه ٧٦/ ايهام موسيقايي در مثنوي «نه سپهر» اميرخسرو دهلوي زدن ») که در اين معني اراده نشده با کلمات «آهنگ ريز»، «فرغانه » و «حجيز» که هر سه از اصطلاحات موسيقي هستند (و بعدا توضيح داده خواهد شد،) ايهام تناسب موسيقايي دارد.
معني غايب کمان ، «قسمي ساز از جنس رباب کـه بـه شـکل کمـان اسـت ، کمانچه » (معين ، ١٣٨٦: ذيل «کمان ») و نيز «آنچه بعضـي از ذوات الأوتـار را بـدان نوازنـد، بـه کشيدن آن بر اوتار؛ چون ويلن ؛ مقابل زخمه » (دهخدا، ١٣٥٢: ذيل «کمان ») که در اين معنـي اراده نشده ، با کلمات «پاي کوبيدن » و «زهره » ايهام تناسب موسيقايي دارد.
معني غايب آن ، «نام نوايي است در موسيقي قديم » (دهخدا، ١٣٥٢: ذيـل «گـل ») و «راه گل ١ نام نغمه اي از موسيقي» (برهان قـاطع ، ١٣٦٢، ذيـل «راه گـل ») اسـت و در ايـن معنـي اراده نشده و غايب ، با کلمات «مطرب » و «راه زدن » ايهام تناسب موسيقايي دارد.