چکیده:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سازگاری زناشویی و خودابرازی جنسی با پایداری ازدواج با میانجیگری هوش هیجانی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی با مدل تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش متاهلین شهر مشهد در سال ۱۳۹۷ بودندکه حداقل 3 سال از ازدواج آنها گذشته بود. تعداد نمونه پژوهش، طبق جدول مورگان 384 نفر مرد و زن متاهل بودند که پس از دریافت فراخوان پیامکی، به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای «شاخص بیثباتی ازدواج ادواردز و همکاران»، «سازگاری زناشویی اسپانیر»، «شاخص احقاق جنسی هالبرت» و «آزمون 90 سوالی هوش هیجانی بار-آن» استفاده شد. در تجزیه و تحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد تا میزان رابطة دومتغیری بین سازگاری زناشویی، خود ابرازی جنسی، هوش هیجانی و پایداری ازدواج بررسی شود. برای برازش مدل و بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها در مدل نظری تحقیق از مدل تحلیل مسیر و برای بررسی نقش میانجی هوش هیجانی، از روش بوت استراپ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها نیز از نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-23 استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر و روش بوت استراپ نشان داد که پایداری ازدواج براساس سازگاری زناشویی و خودابرازی جنسی، با میانجیگری هوش هیجانی قابل پیشبینی است (P<05). بنابراین آموزش زوجها برای افزایش سازگاری زناشویی و خودابرازی جنسی و نیز بالابردن هوش هیجانی میتواند پایداری ازدواج را پیشبینی کند.
Purpose: This study was done in order to investigate the relationship between marital adjustment and sexual self-disclosure with marriage stability, by mediating the role of emotional intelligence.
Method: The method of this research was a correlation with path analysis, and its statistical population was married couples at Mashhad in 2018, which were married at least for 3 years. The sample of the study, according to Morgan's table, was 384 married men and women who voluntarily participated in the study after receiving a recall SMS.
Applied tools for gathering data were: Edwards’ et al. Marital Instability Index (MII), Spanier’s Dyadic Adjustment Scale (DAS), Hulbert Index of Sexual Assertiveness (HISA), Bar-On Emotional Intelligence Inventory (90-Item). This study used the Pearson correlation coefficient to examine the bipartite relationship between marital adjustment, sexual self-disclosure, emotional intelligence, and marital stability. To fit the model and study the direct and indirect effects of variables in the theoretical model, the path analysis method was used; and Bootstrap method was used to investigate emotional intelligence mediating role. Also, SPSS-23 and AMOS-23 software were used to analyze the data, statistically.
Findings: The results of the path analysis and bootstrap method showed that marriage stability is predictable based on marital adjustment and sexual self-disclosure by the mediating role of emotional intelligence (P<0.05). Therefore, training couples to enhance marital adjustment and sexual self-disclosure, as well as enhancing emotional intelligence, can predict marriage stability.
خلاصه ماشینی:
با توجه به جستجوهای انجام شده ، تحقیقات گذشته بیشتر بر ناپایداری ازدواج و احتمال طلاق تمرکز داشته اند و در جستجوهای پیشینه تحقیق (چه داخلی و چه خارجی) کمتر پژوهشی دیده شد که با رویکرد روانشناسی سلامت و با دید مثبت به موضوع نگریسته و به دنبال کشف عوامل پایداری ازدواج باشد؛ لذا با توجه به خلاء پژوهشی دراین زمینه و با عنایت به اهمیت ازدواج و حفظ پایداری آن ، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا میتوان پایداری ازدواج را براساس سازگاری زناشویی، خودابرازی جنسی با میانجیگری هوش هیجانی پیش بینی کرد؟ روش پژوهش روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی با مدل تحلیل مسیر بود.
برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های توصیفی میانگین و انحراف استاندارد برای توصیف متغیرهای مورد مطالعه استفاده شد و از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی میزان رابطۀ دومتغیری بین سازگاری زناشویی و خود ابرازی جنسی و هوش هیجانی و پایداری ازدواج و برای برازش مدل و بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها در مدل نظری تحقیق از مدل تحلیل مسیر و برای بررسی نقش میانجی هوش هیجانی، از روش بوت استراپ استفاده شده است .
The Relationship between Emotional Intelligence and Marital Satisfaction among Married Students of Islamic Azad University of Tehran South Branch.