چکیده:
یکی از راههای بیان حقایق هستی که کاربردی عمومی و قابل فهم برای عمومی افراد دارد، زبان رمز و سمبل است. یکی از این رموز، نور است. در سنت ایرانی پیش از اسلام، نور جایگاه ویژهای در بین حکما و متالهین فهلوی داشته است. در سنت پس از اسلام نیز همین توجه بوده است. چرا که خداوند نور آسمان و زمین معرفی میشود و سورهای تحت عنوان نور آمده است. بر همین اساس است که سهروردی فلسفۀ اشراقیاش را بر اساس نور بنا میکند و سلسله انوار الهی از نور الانوار تا عالم غاسق را به نحو تشکیکی قرار میدهد. در چشمانداز اشراقی، فرّه به عنوان تایید و اشراق الهی به نحو تشکیکی در عالم مادی از نباتات تا انسان کامل را دربرمیگیرد. هنرمند ایرانی، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، از آنجا که در این فضای اشراقی تنفس میکند، با این اندیشه آشنا است و در بیان هنری خود سعی در نشان دان آن دارد. یکی از بسترهای مناسب برای بیان اشراقات و فرّه الهی، نگارگری است که آن را به صورت هالۀ نورانی در اطراف سر انسانها یا قدسیان تصویرگری میکردند. بیان هالۀ نورانی یا قرص خورشید، مورد پژوهشهای مختلف قرار گرفته است، اما بیان اشراقی و سمبولیک آن کمتر مورد پژوهشی مستقل قرار گرفته است. سعی در این پژوهش، بیان اشراقی هالۀ قدسی در وهلۀ نخست و در ادامه، بیان و تطبیق آن در نگارهها است.
One of the ways of expressing facts that are common and intelligible use to the general is the allegoric and symbol. One of these allegoric is the light. In the pre-Islamic Iranian tradition, light has had a special place among the mystics and theosophies of Fahlavi. In the post-Islamic tradition also, It has been the same. Because God is the light of heaven and earth, and A Surah is referred to as the Light. Accordingly, Suhrawardi constructs his illuminated philosophy on the basis of light, and he places the series and gradation of divine lights form the light of lights to the dusky world gradationally. In the illuminated perspective, Farah as the divine confirmation and the divine illumination gradationally in the material world contains plants to full human (al-Insan al-Kamil). Iranian artist, both before and after Islam, as they work in this space, they know this and try to show. One of the most suitable places for expressing the illuminations and divine Farah is miniature that show it around the head of humans or the Saints. The expression of holy aura and aura of luminous has been researched, but its illuminated and symbolic expression independently has been less studied. In this research, we try to express at first the illuminated expression of holy aura and In the following adapt it to the miniature
خلاصه ماشینی:
يکي از نمادهاي به کار رفته در هنر نگارگري، نماد هالۀ نوراني است که به احتمال قريب به يقين ، نگارگر در کاربرد استفاده از اين نماد، معتقدات و باورهاي مذهبي خويش را در آن سهيم کرده ؛ به گونه اي که ميتوان گفت در واقع نماد تبديل به نمادي مقدس شده است .
عده اي مانند ثروت عکاشه ، بر اين باورند که ريشۀ نگارگري ايراني را بايد در نگارگري مانوي جست وجو کرد؛ چراکه در انديشۀ مانوي، نور نقش اساسي را دارد و زرد طلايي که ماني و پيروانش براي نگاره ها استفاده مي - کردند، نمادي از روشنايي، بيوزني، اولوهيت و نيروهاي خير و خورنه ميباشد (بلخاري قهي، ١٣٨٨: ٣٦١ و محمدي، ١٣٧٩).
اما در مقابل ، افرادي مانند کربن بر اين باور هستند که ريشۀ هالۀ قدسي در شخصيت پردازيهاي صدر مسيحيت و بوديسم را در دين مزدايي بايد جست وجو کرد: «در شمايل نگاري، اين نيرو را به شکل هالۀ نوراني که بر گرداگرد چهرة پادشاهان و روحانيان دين مزدايي حلقه زده است ، تصوير کرده اند و تصوير آن به شخصيت هاي بودا و بودي ستوه ها و همچنين به شخصيت هاي آسماني در هنر صدر مسيحيت ، انتقال يافته است » (کربن ، ١٣٩٥: ٩٩).
در واقع ، ميتوان گفت دست حضرت که به صورت خورشيد جلوه گر شده است ، بيان گر اين ميباشد که ايشان مظهر نورالانور بر روي زمين اند و آتش دست اهريمنان در قياس با خورشيد به عنوان منبع نور و روشنايي در دست حضرت خرد و کوچک مي نمايد (نگارگر هماهنگي بين اعتقادات باستاني باقي مانده در نهاد ايرانيان و معتقدات شيعي اسلامي برقرار کرده است ).