چکیده:
آبدارخانه، آبدار، آبدارچی از اصلاحات دیوانی مرسوم و معمول در حکومت های ایرانی بودهکه با تشکیل نخستین حکومتها در ایران، آبدارخانه، بخشی ازدربار و دیوان شد و وظیفه تهیهی نوشیدنی های شاه و دربار، برعهدهاش نهاده شد که با گذشت زمان وبه تدریج، وظایفش گسترده تر و مهمترشد. در عهد صفویه با رواج قهوه خانهها و استقبال از چای و قهوه توسط شاه و کارگزاران حکومتی، تهیه چای، قلیان و قهوه شاه و"اندرون شاهی" نیز به وظایف رسمی "آبدارچی" اضافه شد و جزء "اندرونیان" شاه و دربار گشت. آبدارخانه که کارکرد رسمی آن مامور تهیة نوشیدنیها بود باگذشت زمان و خاصه در عهد قاجار، کارکردهای غیر رسمی تری یافت که در تاریخ نقش آفرین و شایسته تامل و بازکاوی است. برآمدن "صدراعظم"ها و تبدیل آن به کانون میانجی مردم و حاکمیت، قدرتطلبان و شاه، و واسطه گری مراجعه کنندگان و مدیر، اخذ رشوه تحت عنوان "شیرینی" و سفارش افراد، شاید از مهمترین کارکردها و کارویژه های غیر رسمی نهاد آبدارخانه در گذر تاریخ ایران بوده است که در نهایت به بازتولید قدرت نامشروع، قانون گریزی و رواج فساد اداری منجر شده است. آبدارچی به خاطر اطلاع کامل از جریان روند کارها و زد و بندهای دربار و اداره از سویی و نیز تخلیه احساس کم انگاری ناشی از فقدان منصب رسمی و منزلت اداری از سویی دیگر و فراهم بودن زمینههای تاریخی، تکاپوی آبدارچیان برای ابراز وجود و کسب منافع شخصی در کنار حاکمان و مدیران را موجب شد. مضافا اینکه فقدان نهادهای نظارتی، گسترش فرهنگ ارجحیت منافع شخصی بر عمومی و دلایلی از این سنخ باعث شده که بستر برای کسب منافع شخصی هموار باشد و چه بسا اخذ رشوه آسان ترین راه وصول به منافع شخصی وکسب قدرت برای نهاد آبدارخانه میتواند باشد. تبدیلآبدارخانه به یکی از کانون های قدرت، سبب قانون گریزی و بازتولید فساد شد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که اساسا قدرت آبدارخانه محصول چیست؟ و به عبارتی در پی تبارشناسی قدرت آبدارخانه از دوران قاجار تا به امروز و البته با نگاهی به "اندرون" شاه نیزدر دوران صفویه است.
خلاصه ماشینی:
برآمدن "صدراعظم" ها و تبديل آن به كانون ميانجي مردم و حاكميت، قدرتطلبان و شاه، و واسطه گري مراجعه كنندگان و مدير، اخذ رشوه تحت عنوان "شيريني" و سفارش افراد، شايد از مهمترين كاركردها و كارويژه هاي غير رسمي نهاد آبدارخانه در گذر تاريخ ايران بوده است كه در نهايت به بازتوليد قدرت نامشروع، قانون گريزي و رواج فساد اداري منجر شده است.
خلاصه اينكه، تدوام فرهنگ رشوه، تداوم فرهنگ تضاد دولت – ملت (اجتناب از مناسبات رسمي و نگاه غارتگری حاكمان به مردم)، تخليهي احساس كم انگاري، تعامل مستقيم با بلند پايگان و رفع احتياجات شكمي آنها در تبديل آبدارخانه به يكي از كانون هاي قدرت غيربرهنه و نا مشروع كه به بازتوليد قانون گريزي و فساد اداري انجاميده، موثر بوده و نقش داشتهاند.
سيري ناپذيري شاهان درگذشته و برآورده نشدن انتظارات مديران جديد كه موجب تداوم فرهنگ رشوه و توجيه آن با الفاظي مانند هديه، شيريني شد و نيز تدوام باور به فاصلهي دولت – ملت و دوري مردم از منافع جمعي و به عبارتي فرهنگ اجتناب از مناسبات رسمي و ارجحيت منافع شخصي بر عمومي، تعامل مستقيم با شاه و مدير و برآورده كردن نيازهاي شكمي آنها، زمينه براي منحرف شدن آبدارچي ها كه احساس كم انگاري آنها به سبب به ارث بردن خصيصهي" اندرونيان" كه ناخودآگاهشان رهنمون گر اين واقعيت است كه اعتماد بلندپايهگان به آنها محصول ناتواني و دون پايگي مقام آنها است، فراهم كرد تا آبدارخانه را به يكي از كانون هاي توليد و بازتوليد قدرت غير برهنه و مشروع تبديل كند.