چکیده:
حق بر آموزش، از حقوق بنیادین بشر است که نظیر سایر حقوق مشابه باید همۀ افراد بدون تبعیض از آن برخوردار شوند. این حق در اسناد مختلف حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است. ازاینرو، نابرابری جنسیتی در آموزش نقض آشکار حق مزبور، محسوب میشود. مقالۀ حاضر، با بررسی چارچوبهای حقوق بشری مربوط که متشکل از معاهدات بینالمللی، گزارش نهادهای حقوق بشری و رویۀ دولتهاست، به این نتیجه رسیده که ماهیت تعهد بر برابری آموزشی تعهدی دوژوره است که نقض آن موجب ایجاد مسئولیت بینالمللی برای دولتها میشود. این تعهدات ماهیت سلبی ندارد، بلکه در توازن با ماهیت ایجابی خود رفتار دولتها را هدایت و نظم میبخشد. در واقع، این تعهدات نهتنها به موانعی که زنان در برخورداری از این حق مواجهند، میپردازد؛ بلکه زمینههای تحقق آن را نیز مهیا میسازد و ضمن هویت بخشیدن به مسئلۀ نابرابری جنسیتی، با آن مبارزه میکند و در تمام حوزههای تقنینی و اجرایی، دولتها را متعهد به ایجاد چارچوبهای تعریفشده برای رفع تبعیض و تضمین حقوق زنان در مسئلۀ آموزش میکند.
The right to education is one of the fundamental human rights that all persons should enjoy without discrimination. This right has been emphasized in various human rights documents. Thus, gender inequality in education is explicit breach of this right. The present paper, seek to relevant human rights frameworks consisted of international treaties, reporting on human rights bodies and the practices of states, concludes that the nature of the commitment to educational equality is obligation de jure, that breach of this will create international responsibility for countries. These obligations do not have a negative nature, but rather direct and regulate the behavior of states in balance with their positive nature. In fact, these commitments not only resolve the barriers women face in exercising this right, but also provide the grounds for their realization and while identifying the problem of gender inequality, fights it. In all legislative and executive fields, It countries commit on the creation of defined frameworks for the elimination of discrimination and the guarantee of women's rights in education
خلاصه ماشینی:
Para :٢٠٠٥ ,١٦ CESCR, General Comment) در تعهد به ايفا که هر دو وظيفۀ تأمين و تسهيل را در برمي گيـرد، دولـت هـا متعهدنـد کـه اقدامات مثبتي را در جهت تأمين محتواي اين حق و مساعدت به اشـخاص و سـازمان هـا بـراي اعمـال ايـن حـق ، انجـام دهنـد Law and Policy Review -The Right to Education ) (١٢ :٢٠١٤ ,Guidelines, UNESCO و با اتخاذ تدابير ضروري، مؤثر و جـدي در تـدوين ، اجـرا، نظارت و ارزيابي خط مشي هاي تقنيني ، قضايي، اجرايي و حسب ضرورت ، ريشه کني يا بـازنگري و اصلاح قوانين ، مقررات ، عرف ها و رويه هاي متضمن تبعيض طي طريق کنند.
art :١٩٦٠ ,UNESCO Convention against Discrimination in Education) تعهدات دولت ها در مادة ٣ مورد توجه قرار ميگيرد و از دولت ها خواسته ميشود به منظـور رفع و جلوگيري از تبعيض ، به مفهومي که در اين کنوانسيون آمده است ، فعاليت هاي زير را بـه اجرا گذارند: الف ) هر نوع تمهيدات قانوني و اداري را که موجب تبعـيض در آمـوزش مـيشـود، ملغي و متوقف سـازند؛ ب ) رفـع هرگونـه تبعـيض در پـذيرش دانـش آمـوزان و دانشـجويان در مؤسسات آموزشي را، حتي در صورت لزوم از طريق قانونگذاري، تضمين کنند؛ ج ) اجازه ندهنـد که مراجع دولتي در کمک به اتباع کشور خود هيچ گونه استثنايي قائل شـوند؛ مگـر اينکـه ايـن استثنا براساس شايستگي يا نياز شاگردان صورت گيرد؛ آن هم در قالب کاهش شـهريه ، اعطـاي بورس تحصيلي يا ساير اشکال کمک به آنها مانند فراهم ساختن تسهيلات يا دادن مجوز جهـت ادامۀ تحصيل در دولت هاي خارجي ؛ د) اجازه ندهند شاگردان فقط بـه دليـل تعلـق بـه گروهـي خاص از امتياز کمک هاي مراجع دولتي به مؤسسات آموزشي برخوردار شوند يا با محدوديت در استفاده از آنها مواجه شوند؛ ه ) براي اتباع خارجي مقيم در سرزمين هاي خـود بـه انـدازة اتبـاع خود امکان دسترسي به آموزش را فراهم آورند.