چکیده:
فرآیند خدمات مددکاری و توانمندسازی در نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی(ره) جامع و گسترده است و با تحقیق، پذیرش و ارائه خدمات مددکاری برای نیازمندان شروع و بعد از حمایت هدفمند و زماندار، با آموزش و توانمندسازی مددجویان و خروج آنان از چتر حمایتی به پایان میرسد. از اینرو بهرهگیری از تکنیکهای نوین جهت بررسی میزان بهرهوری مدل پیادهسازی شده رورت دارد تا اهداف سازمانی از جمله اصلاح فرآیندهای جاری برای رعایت عدالت اجتماعی در حمایت از نیازمندان واقعی و خروج از چرخه حمایت مددجویان توانمند، تأمین شود. در این مطالعه پژوهشگران به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که آیا مدل فرایند خدمات مددکاری و توانمندسازی بهرهوری لازم جهت نیل به اهداف سازمانی را دارا بوده یا نیاز به بازطراحی دارد؟ در این راستا دادههای مربوط به میزان تحقق اهداف کاربردی بعد از پیادهسازی مدل فرآیند خدمات مددکاری و توانمندسازی از جنبهشناسایی، راهنمایی، پذیرش، نیازسنجی، اولویتبندی، میزان خدمات عمومی و تخصصی قابل ارائه به نیازمندان واجد شرایط با رویکرد توانمندسازی، با استفاده از پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از متدولوژی کریسپ-داده کاوی[1]مراحل مختلف مبتنی بر داده کاوی انجام گردید. در نهایت جمع بندی نتایج حاصل از داده کاوی با استفاده از رافست[2] 0.86، درخت تصمیم گیری[3] 0.80، تئوری بیز[4] 0.70، شبکههای عصبی مصنوعی[5]0.85 میزان دقت مدل را پیشبینی نمود. لذا مدل موجود بهرهوری لازم جهت تحقق اهداف سازمانی را در حدمطلوب دارا بوده و با بازطراحی مجدد مدل موجود توسط پژوهشگران آتی با بهرهگیری از نتایج پژوهش حاضر، امکان ارائه مدل بهینه جهت الگوبرداری سایر سازمانهای مردمنهاد غیردولتی[6]در داخل و خارج از کشور فراهم خواهد شد.
The pervasive and comprehensive nature of social work and empowerment process in supportive institutions such as Imam Khomeini Relief Committee commences with the identification, acceptance and provision of supportive social work for the deprived destitute and, through purposeful timely training and empowering, helps the clients develop the ability to earn a living. Hence it is absolutely vital to explore the extent of process productivity by employing innovative techniques that can rectify and reform current processes and do more social justice to the impoverished helping the empowered ones withdraw the support cycle and stand on their own feet. The researchers in the present study were, thus, concerned with the question whether the process model of social work delivery and empowerment in Imam Khomeini Relief Committee was sufficiently productive to achieve the organizational goals or needed to be redesigned. To this end, a questionnaire was administered to collect the research data concerning the extent to which the goals of the model were achieved after its implementation with regard to identification, guidance, acceptance, needs analysis, prioritization, and provision of general and specific services for the needy clients in line with the overall empowerment approach. The data were further incrementally analyzed via the Crisp-Data mining at different stages of data mining. Finally, the compilation of data mining results could predict the accuracy of the model through Rough stood 0.86, Decision Tree 0.80, Bayes theory 0.70 and Artificial Neural Networks 0.85. The proposed model, hence, was proved to enjoy the desired productivity for achieving organizational goals. The findings might be employed by prospective researchers to redesign and optimize productivity models in other Non-Government organizations in line with organizational goals.
خلاصه ماشینی:
با توجه به جامعيت ارائه خدمات و گستردگي جامعه هدف ، کميته امداد به عنوان قلمرو مکاني پژوهش حاضر مد نظر قرار گرفته تا با بررسي مدل فرآيند خدمات مددکاري و توانمندسازي عملياتي شده در اين نهاد حمايتي با استفاده از تکنيک هاي نوين ، ميزان بهره وري مدل در نيل به اهداف سازماني تعيين شده بررسي و در صورت لزوم با بازطراحي فرايند پياده سازي شده ، مدلي ملي و بين المللي آزمون شده در ارائه خدمات هدفمند و زماندار به نيازمندان که قابليت الگوبرداري ساير سازمانهاي حمايتي دولتي و مردم نهاد غيردولتي را دارا بوده ، حاصل گردد.
با توجه به اينکه مدل فرآيند خدمات مددکاري و توانمندسازي اکثر حوزه هاي تخصصي کميته امداد از جمله حوزه هاي حمايت ، درمان ، فرهنگي و اشتغال را شامل شده ، لزوم بهره گيري از تکنيک هاي نوين جهت بررسي ميزان موفقيت مدل موجود در نيل به اهداف سازماني از جمله پذيرش و حمايت از نيازمندان واقعي، داشتن بانک اطلاعاتي دقيق از دهک هاي پايين جامعه ، امکان برنامه ريزي دقيق مسؤولان جهت هدفمند کردن يارانه ها، تصويب و اختصاص بودجه هاي سالانه ، شناسايي مددجويان مستعد جهت پرداخت وام هاي خودکفايي که در نهايت موجب توانمند سازي مددجويان و خروج از چرخه حمايت شود جزو ضروريات اين تحقيق مي باشد.