چکیده:
امروزه دیپلماسی فرهنگی بهعنوان یک اصل اساسی و تأثیرگذار در عرصه روابط بینالملل مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری از کشورها از این ظرفیت برای دستیابی به اهداف و منافع خود استفاده میکنند. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی و با هدف ارائه دیدگاهی روشن و موجه نسبت به فرهنگ ارزشی و رفتاری خود برای بازیگران مختلف عرصه بینالملل، در مواجهه با پدیدهها و موضوعات مختلف جهانی میتواند از دیپلماسی فرهنگی بهره گیرد. در همین زمینه، این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانهای در پی پاسخگویی به این سؤال اصلی پژوهش است که ابعاد و مؤلفههای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران کدام است؟ یافتهها و نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی، ارزشهای انقلاب اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ابعاد اصلی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهند. هرکدام از این ابعاد نیز دارای مؤلفههایی هستند که میتوان با اعمال آنها براساس ظرفیتهای مشترک با جوامع هدف بر دامنه نفوذ و تأثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران افزود و اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی ایران را به شکلی اثربخش در قالب یک الگوی کارامد پیگیری کرد و دشمنان را در دامن زدن به اسلامهراسی ناکام گذاشت.
Today, cultural diplomacy has been considered as an essential and influential international affair, and many countries use this capacity to achieve their goals and interests. Considering the rich Iranian-Islamic culture, the Islamic Republic of Iran can use cultural diplomacy to face the world's various phenomena and issues in order to provide a clear and justified view of its value and behavioral culture for various actors in the international arena. In this regard, this paper uses the descriptive-analytical method and relying on library studies to answer the main question of the research which what are the dimensions and components of the cultural diplomacy of the Islamic Republic of Iran? The findings and results of the research indicate that the Iranian-Islamic culture and civilization, the values of the Islamic Revolution and foreign policy of the Islamic Republic constitute the main dimensions of the cultural diplomacy of the Islamic Republic of Iran. Each of these dimensions also has components that by their actions on the basis of common capacities with the target communities can increase the sphere of influence of the Islamic Republic of its effectiveness through which can pursued the goals and ideals of the Islamic Revolution of Iran in an efficiency manner in the form of an efficient model and make the enemies in Propagating Islamophobia to be failed.
خلاصه ماشینی:
ابعاد و مؤلفه هاي ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با اسلام هراسي دکتر جلال غفاري قدير، دکتر مجيد بهستاني دکتر صفرعلي خالديان تاريخ دريافت : ٩٧/٠١/١٧ تاريخ پذيرش : ٩٧/٠٧/١٨ چکيده امروزه ديپلماسي فرهنگي به عنوان يک اصل اساسي و تأثيرگذار در عرصه روابط بين الملل مورد توجه قرار گرفته است و بسياري از کشورها از اين ظرفيت براي دستيابي به اهداف و منافع خود استفاده ميکنند.
اگرچه مفهوم ديپلماسي فرهنگي از جمله مفاهيمي است که اخيرا در کشـور مـا مصـطلح و رايج شده است ، اما نگاهي به تاريخ چهل ساله حيات نظام جمهوري اسلامي ايران تـلاش هـايي را ترسيم مي سازد که در قرابت با اين مفهوم و کارويژه هاي آن قرار دارد که از آن جمله مي توان بـه نظريه «صدور انقلاب » اشاره کرد که نه تنها مسئوليتي براي دولـت هـا و نماينـدگان رسـمي کشـور تلقي مي شود؛ بلکه آحاد مردم نيز در قبال آن مسئول هستند و در واقع ، سعي و تلاش انقلابيـون بـا هدف تبديل پيام ها و رسالت بالقوه انقلاب به حالت بالفعل اسـت (خليلـي و حميـدي، ١٣٩٠: ٩٣).
با توجه به اينکه هدف اساسي ديپلماسي فرهنگي ارائه ديدگاه روشن و موجه نسبت بـه مفروضات ، ارزش و فرهنگ رفتاري نظام براي بازيگران مختلف عرصه بين الملل ، شامل : دولت ها، سازمان هاي دولتي بين المللي و غيردولتي، نهادهاي جوامع مدني و افکار عمومي است ؛ لازم است جمهوري اسلامي ايران با کمـک ديپلماسـي فرهنگـي و بـا تکيـه بـر ابعـاد و مؤلفـه هـاياساسـي آن ، بـا اسلام هراسي غرب مقابله کند.