چکیده:
موضوعشناسی حکم قطع درختان یهود بنینضیر در آیه پنجم سوره حشر، از مسائل چالشبرانگیز در حوزه فقه و تفسیر است. برخی با استناد به ظاهر آیه یادشده، به طرح شبهه «تایید ظلم در قرآن» پرداختهاند. فقها و مفسران با درک این شبهه، تحلیلهای گوناگونی دراینباره ارائه کردهاند. در مقاله حاضر کوشش شده است باروش توصیف و تحلیل محتوا، دیدگاههای گوناگون عالمان درمورد قطع درختان یهود بنینضیر بررسی شود. حاصل پژوهش نشان میدهد موضوع فقهی در حکم قطع درختان در آیه پنجم سوره حشر، «جهاد با مال» است که عقل و شرع آن را جایز میدانند؛ ازاینرو تزاحم واقعی در موضوع یادشده، میان ضرورت حفظ مال و ضرورت جهاد برای ذلت فاسقان است و ازآنجاکه جهاد تضمینکننده حیات انسانی است، بر حفظ مال مقدم میباشد. همچنین تحلیل برخی فقها مبنی بر جواز انجام هرآنچه حفظ اسلام بر آن توقف دارد، مخالف شمول و اطلاق آیات حرمت تعدی و فساد است و پذیرفته نیست.
The study of the subject of cutting the trees of the Jewish Arab tribe of
Bani Nasir in the fifth verse of the surah Al-Hashr is a controversial matter
in the area of jurisprudence and interpretation. Some people, relying on the
appearance of the aforementioned verse, casted doubts on “confirming the
oppression in the Holy Quran”. The jurists and the exegetes, understanding
the doubt, have proposed different analyses about that. The present article,
using a content descriptive-analytical method, tries to review the different
views of the scholars about cutting the trees of the Jewish Arab tribe of Bani
Nasir. The results show that the jurisprudential matter of cutting the trees in
the fifth verse of the surah Al-Hashr is “property jihad” which is allowed by
both the reason and the Divine Law; therefore, the real controversy in this
matter between the necessity to preserve the property and the necessity of
jihad is to abase the evildoers. Since jihad guarantees the human life, it
precedes the preservation of the property. In addition, the analysis of some
jurists that everything on which the preservation of Islam stands is lawful is
against the absoluteness of the verses on the unlawfulness of oppression and
outrage, is considered corruption, and is not accepted.
خلاصه ماشینی:
بنینضیر گمان میکردند دژهای محکمشان آنها را از خطر مسلمانان حفظ خواهد کرد (حشر: 2) و چنانکه برخی محققان معتقدند، آنان قصد داشتند با طولانیکردن تحصن، همپیمانان خود ازجمله منافقان مدینه، یهود خیبر و مشرکان را برای یاری خود قانع کنند؛ ازاینرو مبارزه با مسلمانان را ممکن دانستند و به باقیماندن در سرزمین خود امید داشتند، ولی سالمماندن منابع و امکانات آنان در خارج از دژها شرط ادامه حیات آنان پس از پیروزی بود و بهامید این منابع در قلعهها تحصن کرده بودند (عاملی، 1995، ج9، صص156 و 160)؛ برهمیناساس پیامبر( دستور داد درختان نخل بنینضیر را قطع کنند (واقدی، 1414، ج1، ص372).
ضرورت قطع درختان بنینضیر بر اساس اصل وجوب حفظ اسلام از کلمات برخی فقها استفاده میشود که هرآنچه فتح و غلبه مسلمانان بر آن توقف دارد، در جنگ با دشمنان جایز است و عباراتی چون «مما یتوقف علیه الفتح»، «مما یتوقف علیه حفظ بیضةالإسلام» و «مما یرجی بهالفتح» بر آن دلالت دارند (محقق حلّی، 1408، ج1، ص282ـ283/ عاملی (شهید اول)، [بیتا]، ج2، ص32/ نجفی، 1403، ج21، ص65ـ66)؛ چنانکه صاحب جواهر گفته است: «نظر مخالفی دراینباره نیافتم» و برای اثبات این موضوع به آیه پنجم سوره حشر، سیره پیامبر( در قطع درختان طائف و نیز روایت حفصبنغیاث استناد کرده است (نجفی، 1403، ج21، ص65ـ66).