چکیده:
مورخان و پژوهشگران درخصوص شکست ساسانیان از عربها به دلایل زیادی اشاره کردهاند. در سال 2008، پروانه پورشریعتی با انتشار کتاب "زوال و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی: اتحادیه ساسانی-پارتی و فتح ایران به دست عربها" جانی تازه به این موضوع بخشید. وی با یک روششناسی بدیع و کمسابقه به ارائه یک روایت تازه و نادر از مسئله سقوط ساسانیان پرداخت. با تجزیه و تحلیل منابع مکتوب و شواهد باستانشناسی، پورشریعتی به این [نکته] اذعان دارد که حکومت ساسانی متشکل از اتحادیه ساسانی-پارتی بود و با حمایت نکردن خاندانهای پارتی از ساسانیان، عربها موفق شدند در قرن هفتم م. به عمر حکومت ساسانی پایان دهند. از نواقص و کاستیهای این اثر، پذیرش برخی روایتها و تفسیرها به صورت غیرانتقادی، عدم توجه به تاثیر واپسین جنگ ساسانیان با رومیان و تاثیر آن بر زوال این سلسله، عدم تحلیل درست شواهد باستانشناسی و از همه مهمتر، بیتوجهی به بحرانهای محیطی و آسیب شدید نظام آبیاری سرزمین میانرودان در اواخر دوره ساسانی میباشد که نوشتار پیشرو سعی در بررسی آنها دارد و با درنظر گرفتن موارد ذکرشده به ارزیابی این اثر خواهد پرداخت.
Historians and scholars have cited many reasons as to Sasanian’s defeat against the Arab. In 2008, Parvaneh Pourshariati revived this topic by publishing the book Decline and fall of the Sasanian Empire: The Sasanian–Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran. With an innovative and rare methodology, she presented a new and rare narrative of the fall of the Sasanian. Analyzing written sources and archaeological evidence, Pourshariati acknowledges that the Sasanian kingdom consisted of the Sasanian-Parthian confederacy and by not supporting the Sasanian on behalf of Parthian dynasties, the Arab succeeded to come to an end the Sasanian kingdom. some of the shortcomings of the book is the acceptance of some narratives and interpretations uncritically, the lack of attention to the final impact of the Sasanian’s war with the Romans and its impact on the decline of this dynasty, the lack of proper analysis of archaeological evidence and, most importantly, little attention to environmental disasters and severe damage to the irrigation system of Mesopotamia at the end of the Sasanian epoch. The following article tries to examine these shortcomings and will evaluate the book in the light of the mentioned cases.
خلاصه ماشینی:
نقدی بر کتاب Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian –Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran زوال و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی:اتحادیۀ ساسانی ـ پارتی و فتح ایران بهدست عربها افشین خسروثانی 1 چكيده مورخان و پژوهشگران درخصوص شکست ساسانیان از عربها به دلایل زیادی اشاره کردهاند.
در سال 2008، پروانه پورشریعتی با انتشار کتاب زوال و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی: اتحادیۀ ساسانی ــ پارتی و فتح ایران بهدست عربها جانی تازه به این موضوع بخشید.
در جای دیگر، پورشریعتی با اشاره به گزارشهای طبری چنین بیان میکند که هدف عربها از حمله به ایران دسترسی به مسیرهای تجاری ماوراءالنهر بود و خاندانهای پارتی از این موضوع آگاهی کامل داشتند.
پورشریعتی بهمنظور تأیید نظرها و دیدگاههای خویش از مواد فرهنگی مانند شواهد مهرشناسی نیز سود جسته است؛ اثر سترگ ریکا گیزلن درخصوص جغرافیای اداری شاهنشاهی ساسانی و مهرهای این دوره که نام افراد [فرماندهان] پارتی روی برخی از این مهرها ذکر شده منبع اصلی پورشریعتی بوده است (Gyselen 1989).
نویسندۀ کتاب زوال و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی در ذیل همین بخش بهصورت جامع دورۀ شاهان ساسانی را بررسی میکند و نفوذ و قدرت خاندانهای پارتی را در زمان هریک از شاهان ساسانی موردمطالعه قرار میدهد.
در اینجا، پورشریعتی بهطورمفصل به خاندانهای پارتی، میزان قدرتشان، و مهرهای آنها اشاره میکند و باتوجهبه حضور فرماندهان پارتی در رأس سپاه ساسانی، مدعی شریکبودن این خاندانها در حکومت ساسانی است.
در ذیل عنوانِ تاریخ سیاسی که بخش قابلتوجهی از کتاب را به خود اختصاص داده است، پورشریعتی موضوع فتح ایران را بهدست عربها بررسی میکند.