چکیده:
با مرگ یزید بن معاویه در سال 64 هجری حکومت امویان دچار پریشانی و نابسامانیها شد. این
اوضاع نابسامان خلافت ادامه داشت تا حکومت به عبدالملک بن مروان رسید. عبدالملک مردی بسیار
مقتدر، باهوش و زیرک بود. این شخصیت او باعث شد که قلمرو امویان از این پریشانی و نابسامانیها
خارج شود و بسط و گسترش پیدا کند. یکی از بازوهای قدرتمند عبدالملک که در تثبیت مطلق
حاکمیت خاندان اموی نقش خیلی بسزایی داشت حجاج بن یوسف ثقفی بود. که ابتدا توانست
خطرناک ترین رقیب امویان، ابن زبیر را از سر راه بردارد و بعد حجاز و شهرهای تابع را مطیع خلافت
نماید. آنگاه توانست با تکیه زدن بر ریاست عراق به مدت 20 سال آرامش و امنیت را در این مناطق
برقرار نماید. که این آرامش و امنیت جز در سایه ریختن خونهای بسیاری از افراد و زندانی کردن
آنها حاصل نمی شد. تمام آنچه حجاج در مدت حکومت خود انجام داد یک هدف و نتیجه بیشتر
نداشت آن هم تثبیت و تحکیم بنای خلافت امویان بود تا از این طریق بتواند جایگاه و قدرت خود را
در منطقه عراق تثبیت نماید
خلاصه ماشینی:
تمام آنچه حجاج در مدت حکومت خود انجام داد يک هدف و نتيجه بيشتر نداشت آن هم تثبيت و تحکيم بناي خلافت امويان بود تا از اين طريق بتواند جايگاه و قدرت خود را در منطقه عراق تثبيت نمايد.
بدون شک يکي از مهمترين عوامل پيروزيهاي عبدالملک حجاج بن بوسف ثقفي بود که با خشونت ها و سختگيريهاي خود توانست مناطق جهان اسلام از جمله عراق و حجاز را به اطاعت خليفه اموي درآورد.
عبدالله چون به اين مسئله پي برده بود که شانسي براي پيروزي در اين جنگ ندارد به مادرش اسما دختر ابوبکر رو کرد و گفت : اي مادر چکار کنم ؟ مادرش گفت : همانا در مردن آسايش است و دوست ندارم بميرم بعد از دو کار يا کشته شوي تو را نزد خدا اندوخته گيرم يا هم پيروز گردي و چشم من روشن شود (يعقوبي، ١٣٨٢: ٢١٤).
آنگاه پس از مرگ بشر بن مروان حکومت عراق از سوي عبدالملک به وي واگذار شد (مسعودي، ١٣٨٢: ١١٨) رياست بر عراق حجاج توانست پس از قتل عبدالله بن زبير در شهرهاي مکه ، مدينه ، يمن و ديگر شهرهاي مربوط به خود که دچار هرج و مرج و ناآرامي شده بودند امنيت و آرامش را برقرار کند.
وقتي که بشر بن مروان حاکم کوفه و بصره درگذشت عبدالملک در نامه اي به حجاج از وي خواست تا به سوي عراقين برود و امنيت را در آن منطقه برقرار کند؛ چرا که قدرت نيروي خوارج بعد از مرگ بن مروان در عراق و اهواز فزوني يافت (دينوري، ١٣٨٠: ٢٤٧؛ مقدسي، ١٣٧٤: ٩١٥).