چکیده:
براساس روایات، ایمه چهارده معصوم علیها السلام مخلوقات این عالم هستند و شرط دینداری در افراد، معرفت نسبت به آنان است. در یک قاعده اگر فردی امامشناس باشد، بهتبع آن نسبت به توحید و نبوت هم معرفت پیدا میکند و اگر نسبت به امام زمان عصر خود معرفت نداشته باشد، توحید و نبوت را نپذیرفته و به عبارتی، فردی بیدین محسوب میگردد. این مقاله حاصل گردآوری اطلاعات کتابخانهای با روش توصیفی تحلیلی، بر آن است که با استناد به روایات مستند از ایمه معصومان علیها السلام و سخنان اندیشمندان اسلامی، که برگرفته از قرآن و احادیث الهی است، به بررسی ابعاد معرفتی امام زمان علیه السلام بپردازد تا زمینه شناخت و معرفت حقیقی نسبت به آن حضرت در عصر حاضر را روشن سازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که منتظران امام زمان در زمان غیبت، میتوانند با استمداد از مجموعه باورهای عمیق درباره امامت، مانند ضرورت و اهمیت آن، نقش امام در عبودیت و بندگی، شناخت ابعاد شخصیتی و ویژگیهای اخلاقی رفتاری، شناخت اوصاف و برنامههای ایشان، اعتقاد به ظهور آن حضرت و تحقق معرفت به وجود امام زمان، خود را از غفلتها و انحرافهای زمانه غیبت مصون بدارند و زمینه تکامل معنوی و اخلاقی خود را فراهم کنند و بدین وسیله زمینهساز ظهور امام خود شوند.
According to the narrations, knowing the Imam is the condition of religiosity. In a rule, anyone knows the Imam, he/she will also know Monotheism and Prophethood. But if one does not know the Imam of the time, then he/she does not know monotheism and Prophethood. Using a descriptive-analytical method and focusing of the Holy Qur’an and narrations, this paper studies the epistemological dimensions of the Imam of the Time (aj) in religious teachings. The findings show that, people in the time of occultation can prepare the conditions for their perfection and the reappearance of the Imam through the recognition of the Imam and his state in worship and servitude.
خلاصه ماشینی:
این مقاله حاصل گردآوری اطلاعات کتابخانهای با روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است که با استناد به روایات مستند از ائمه معصومان و سخنان اندیشمندان اسلامی، که برگرفته از قرآن و احادیث الهی است، به بررسی ابعاد معرفتی امام زمان( بپردازد تا زمینه شناخت و معرفت حقیقی نسبت به آن حضرت در عصر حاضر را روشن سازد.
در حدیثی از امام باقر( نقل شده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ» (برقی، 1371ق، ج1، ص155ـ156؛ کلینی، 1429ق، ج1، ص377) که بنا بر این روایات هیچگونه عذری از مردمی که امام زمان خود را نشناسند پذیرفتنی نیست؛ زیرا مرگ بدون شناخت و معرفت نسبت به امام زمان خود، مانند مرگ جاهلیت است.
همچنین در قرآن و احادیث نیز شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتى ویژه برخوردار است و امرى واجب براى هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده و شناخت امام، پیوندى ناگسستنى با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینهساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگى است.
آنچه انسان را از بیدینی و اعتقاد جاهلی به نور ایمان و هدایت الهی میرساند فقط و فقط معرفت امام زمان خویش است؛ چنانکه پیامبر اکرم( فرمودند: هرکس بمیرد، درحالیکه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است (صدوق، 1395، ج2، ص409؛ امینی، 1416ق، ج10، ص491).
بنابراین معرفت نسبت به امام خود در هر عصر تنها وسیلهای است که میتواند انسان را در هدایت و رسیدن به هدف اصلی خلقت که همان کمال و سعادت دنیوی و اخروی و مقام قرب الهی است، کمک کند.