چکیده:
عدالت اجتماعی یکی از اصول اولیه دین اسلام است که باید در جامعه و شهر اسلامی پیاده و اجرا شود. با اینحال شکاف فزایندهای بین مفهوم نظری عدالت اجتماعی و واقعیت فقدان عدالت در زندگی اجتماعی در شهر وجود دارد. شهر اسلامی، یک نشانگر است، نشانگر یک فرد مسلمان در بطن جامعه اسلامی. شهر اسلامی، یک واقعیت اجتماعی است که محقق بهدنبال تبیین آن بهعنوان محمل کنش انسانی و نهاد اجتماعی است. در این میان، عدالت اجتماعی، با ارزشترین مفهوم و گذاره در حوزه اجتماع انسانی است که اساس و دوام هر جامعهای در تحقق آن است تا به توسعه و پیشرفت دست یابد از اینرو در این مقاله معیارهای عدالت اجتماعی بر پایهی شهر اسلامی برحسب روش تحلیل تماتیک مورد تحقیق قرار گرفته است. یافتههای حاصل از منابع موجود بهصورتی ساختمند نشان میدهد که معیارهای عدالت در شهر اسلامی طیف وسیعی را شامل میشوند که هسته محوری آنها بر هویت توحیدی قرار دارد و دو معیار و بال آن نیز نظم و کالبد اسلامی در شهر اسلامی است. این معیارها در بحث نوع مسکن، راه، ادای حق مردم، نظم و قانون شهر، حاکمیت شهر، امنیت و رفاه شهری و... قابل طرح است.
Social justice is one of the basic principles of the Islamic religion that should be implemented in the society and the Islamic city. However, there is an increasing gap between the notion of social justice and the lack of social justice in life in the city. The Islamic city is a marker, indicating a Muslim in the midst of the Islamic society. The Islamic city is a social reality, which the researcher seeks to explain as a component of human action and social institution. Meanwhile, social justice is the most valuable concept in the human community, which is the foundation of the society and its sustainability, in order to achieve development. Therefore, in this paper, social justice criteria based on the Islamic city in terms of method thematic analysis has been researched. The findings from the available sources show that the standards of justice in the Islamic city are broadly based on their pivotal core on monotheistic identity, and the two criteria and the wing of the Islamic framework and order in the Islamic city. These criteria are discussed in the context of the type of housing, the way, the rights of the people, the law and order of the city, the sovereignty of the city, the security and welfare of the city.
خلاصه ماشینی:
دراين ميان ،عدالت اجتماعيبا ارزش ترين مفهوم وگذاره درحوزةاجتماع انسانياست که اساس ودوام هرجامعه ايدر تحقق آن است تابه توسعه وپيشرفت دست يابد ازاين رو،دراين مقاله معيارهاي عدالت اجتماعيبرپايۀشهراسلاميبرحسب روش تحليل تماتيک موردتحقيق قرارگرفته است .
ازاين رو،هدف اين مقاله تبيين سطوح کيفيت زندگيدربافت قديم شهرمياندوآب با ١٧ شاخص کيفيت زندگيوارتباط آن باسرانۀکاربريهايشهريدرسطح محله هابوده که ازسرانۀ ١٥ کاربرياستفاده شده است .
پيشقراولان عدالت در فضاهايشهري،به دليل وابستگيشان به مکاتب بشريوهمچنين داشتن نگاه تک بعديوايستا نتوانستندتاکنون به يک چارچوب مفهوميازعدالت درفضاهايشهريبرسند؛اين درحالي است که درآموزه هايمکتب اسلام ،مفهوم عدالت يک مفهوم پوياوچندجانبه بوده وعدل و حق لازم وملزوم هم به حساب آمده اندوعدالت ابزارمهميبرايرساندن حق به صاحب واقعياش معرفي شده است .
بررسيمتون وپيشينۀتحقيق نشان ميدهدکه عدالت اجتماعيوشهرهردوبه صورت مجزا،موردبررسيقرارگرفته اندودرمرحلۀبعدي،سعيشده است که برخيعناصرعدالت درشهرنشان داده شودکه باتحقق آنها،عدالت اجتماعيمحقق ميشود.
امامزيت تحقيق حاضر دراين است که عدالت اجتماعيوشهراسلاميرادراشتراکهم ميبيندوبررسيميکندوبه اين نتيجه ميرسدکه اين دومفهوم جداازيکديگرنيستندومعيارهايهريک به نوعيپوشش معيارهايديگرياست .
خواجه درهمين راستابه سخن حکماکه گفته اند«لوتساويالناس لهلکواجميعا»استنادميکند واختلاف ميان انسان هارابسان ابزارگوناگون ميشماردکه درجهت رسيدن به هدف واحدتلاش ميکنند(همان :٢٠٩) - خواجه براين باوراست که دين ،حکومت واقتصادسه ابزاربايسته براياجرايعدالت است که بدون اين سه ،عدالت درميان مردم شکل نميگيرد.
عدالت آن است که هرصنفيازجايگاه مستحق خود منحرف نشده وبه دنبال غلبه برصنوف ديگرنباشد؛چون اين امرسبب انحراف از عدالت وپديدآمدن فساددرامورجامعه ميگردد.
- ازنگاه خواجه ،آرمان شهرانسانيهمان است که مردم درآن به دنبال نيکيهاونابودي بديهابايکديگرهمکاريوهمياريداشته باشندوباورهايخودرابراساس آموزه هاي دينيمانندباوربه مبدأومعادشکل دهند.