چکیده:
مقالۀ حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه پس از پیروزی نهضت مشروطه و تشکیل مجلس، جناح روشنفکر مجلس اول شورای ملی که شامل طیفی از نمایندگان تندرو و قائل به جدایی دین از سیاست و عدم دخالت روحانیان در امور سیاسی بودند، حاضر به پذیرش لایحۀ هیئت مجتهدان طراز اول مبنی بر نظارت عدهای از علما بر مصوبات مجلس گردیدند؟ مدعای مقاله چنین است که جناح روشنفکر بدون اعتقاد به نظارت علما بر مصوبات مجلس و تنها به منظور ساکت نمودن نیروهای مذهبی تن به تصویب لایحۀ هیئت مجتهدان طراز اول داد. بنابراین مقالۀ پیشِ رو با بهرهگیری از منابع اصلی و پژوهشهای انجامشده و تکیهبر رویکرد توصیفی تحلیلی موضوع را مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که پس از ارائۀ لایحۀ هیئت مجتهدان طراز اول، نمایندگان جریان روشنفکر مجلس بر اثر فشارهای نیروهای مذهبی داخل و خارج از مجلس و نگرانی از تهمت بهایی و بیدینی که آنها را تهدید میکرد، ناگزیر به تصویب لایحۀ نظارت علما بر مصوبات مجلس شدند.
One of the challenges of the constitutional movement was the drafting and approval of the Constitution. Based on the second article of the amendment to the Constitution, five qualified mujtahids were responsible for legislative processes. During the drafting of the constitution, Sheikh Fazlollah Nouri proposed the supervision of a board of mujtahids. It was approved by the legislators as the second article of the amendment to the constitution. The question is why the intellectual faction of the first National Consultative Assembly, who insisted on the separation of religion from politics and opposed to the interference of mullahs in politics, accepted this article which allowed the supervision of a number of mullahs on parliamentary bills. This paper claims that the intellectual faction did not approve of this supervision, but they accepted it only because they intended to silence the religionists. It argues that the legislators of the intellectual faction were in fact forced to accept the supervision of mullahs on the parliamentary bills since they were under the pressure of the religionists outside and inside the parliament who would have accused them of being Baha’is or atheists if they had showed any disagreement with Nouri’s proposition.
خلاصه ماشینی:
بنابراین مقالۀ پیش رو با بهره گیری از منابع اصلی و پژوهش های انجام شده و تکیه بر رویکرد توصیفی تحلیلی موضوع را مورد ارزیابی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که پس از ارائۀ لایحۀ هیئت مجتهدان طراز اول ، نمایندگان جریان روشنفکر مجلس بر اثر فشارهای نیروهای مذهبی داخل و خارج از مجلس و نگرانی از تهمت بهایی و بیدینی که آنها را تهدید میکرد، ناگزیر به تصویب لایحۀ نظارت علما بر مصوبات مجلس شدند.
حمایت مراجع نجف مشروعه خواهان ، در بحث نظارت شرعی بر مصوبات مجلس حمایت مراجع نجف و آیت الله طباطبائی و بهبهانی را نیز داشتند؛ چنانکه مراجع نجف با ارسال تلگرافی نه تنها لایـحۀ پیشنهادی شـیخ را با عنوان «اصل ابدیه » مورد تأیید قراردادند، بلکه پا را فراتر از آن نهاده و بر ضرورت موافقت قـوانین با شرع نیز تأکید کردند؛ درحالیکه متن پیشنهادی شیخ و متن مصوب مـجلس ، عدم مخالفت قوانین بـا شـرع و نه لزوما موافقت را مد نظر قرار داده بودند، علاوه بر آن ، ایشان بر لزوم درج مادة ابدیۀ دیگری جهت دفع کفار، که همان دغدغه همیشگی شیخ بود، نیز تأکید کردند (کسروی، ١٣٦٣: ٤١٢/١-٤١٣) و حتی قبل از مراجع نجف ، شیخ فضل الله موافقت تعدادی از علمای تهران از جمله آیت الله طباطبائی، بهبهانی، سید جمال الدین افجه ای و آقا حسین قمی را کسب کرده بود (انصاری، ١٣٩٢: ٢٣٦-٢٣٧) و این اشخاص به خصوص طباطبائی و بهبهانی از حامیان اصلی نهضت مشروطه بودند بنابراین کسب رضایت آنها در شرایط آن روز ضـروری بود زیـرا اگر پشتیـبانی علمای مشروطه خواه از دست میرفـت جنبـش فرومیپاشید و دستاوردهای آن معدوم میشد.