چکیده:
تداعی، یکی از توانمندیهای ذهنی است. این مقوله، به عنوان یک سبک در تعلیم، جایگاه ویژهای در متون ادبی و عرفانی، خاصه متون عرفانی دارد. در سبک آموزشی تداعی، امر آموزش از پیش تعیین شده و ساختگی نیست. این سبک، باعث تولید متن میشود، یا به سخن دیگر متن نویسا تولید میکند. مسیر و جهت آموزش را در جریان تعلیم مفاهیم عرفانی، مشخص میسازد. اصل و جوهر تداعی، حرکت و پویایی است. موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد تعلیمی برون و درونقصهای مثنوی معنوی بر اساس نظریة تداعی است. پژوهش ما نشان میدهد که تداعی یک سبک آموزشی، تعلیمی و شیوة مولوی در مثنوی است. از جمله ویژگیهای تداعی در مثنوی: پروردگی مضامین عرفانی، تنوع اندیشگانی، پویایی و چندلایگیمتن و عدم یکنواختی تعلیم را میتوان نام برد. خلاقیت مولانا مقولة تداعی را- که فرایندی غیر ارادی است- در استخدام تعلیم که جنبة ارادی است، قرار داده و تعلیم را در خدمت تغییر درآوردهاست.
Association is one of the mental capabilities.This category as a
style in instruction, has got a particular position in literary texts,
especially mystical ones. In style of educational association, the
nature of education is not predetermined, fictitious.this style
makes the text produce, in other words.It produces writerly.The
direction, and educational orientation is determined through the
process of teaching and training. The principle and the essence
of association is movement and dynamism. The topic of this
rserarch is to stady the instructional of function of masnavi’s
Inter and outer story based on association theory.our research
shows that the association is an educational and instructional
style and molavi’style in masnavi.
Of the association, features in Masnavi of maanavi are speech
processing, thoughtful variation, dynamism, multilayer text and
unmonotonousness instruction. Molana’s creativity applied the
association which is a compulsory process on the service of
instruction, a voluntary one in which the instruction has been
used for a change.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله نشان داده میشود که چگونه مولوی از سبک آموزشی تداعی برون و درونقصهای مثنوی در جهت آموزش و سپس تغییرگام برداشته است.
ضروری است تا نمایانده شود که چگونه در مثنوی، تداعی در آفرینش قصهها و نیز در درون قصهها در پدید آمدن ابیات سهیم بوده و از قِبل آن، مولوی چگونه از وجود تداعی برای تعلیم و سپس تغییر مخاطب کوشیده است؟ تداعی نشان از عمق قدرت اندیشگانی و آموزههای معرفتی و علمی، جریان سیال ذهن و...
7) کارکرد تعلیمی درون قصهای مثنوی از بعد تداعی: منظور از تداعی درونقصهای، تداعیهایی هستند که در درون قصهها از طریق واژه یا ترکیبی تولید میشوند و موجد و موجب بیت یا ابیات بعد از خود میگردند و این امر باعث تعویق در مسیر روایت خطی قصهها میشود.
یکی از اهداف و کارکردهایی تعلیمی که مولانا در تداعی درونقصهای سرایش مثنوی در نظر دارد این است که با تداعی، موضوع آموزش را پرورده سازد و از تمامی زوایا به تعلیم و آموزش بپردازد.
فیلسوفنما به طاووس میگوید چرا بیسبب پر خود را که بسیار زیبا است و منافع بسیاری را تولید نموده، میکَنی و با این کار ناز را بنیان میگذاری؟ راوی هفت بیت از قصه را سروده که ناگاه واژه«ناز» زمینه تداعیهای او را فراهم میآورد و حدوداً ده بیت در همین زمینه، نکات تعلیمی خود را در ضمن بیان قصه، به مخاطب منتقل میکند.