چکیده:
اختلافنظر در خانواده، میان والدین و دختران و ناسازگاری بین آنها، پدیدهای است که اکنون بیش از پیش، در خانوادههای ایرانی شایع شده و شکایت دختران از والدین و گلهمندی والدین از دختران زیاد شده است. بیشتر والدین، از اینکه فرزندانشان به حرفهای آنها گوش نمیدهند، شکایت دارند. در مقابل، بسیاری از فرزندان، بهویژه دختران نیز، گلهمندند که چرا والدین، آنها را درک نمیکنند و بیشتر دستور میدهند و نصیحت میکنند؟ همه میپرسند: «چرا دختران مانند گذشته حرف شنوی ندارند؟» «آخرین بررسیهای انجامشده توسط ادارۀ سلامت نوجوانان و جوانان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، نشان میدهد که 59درصد دخترها و 40 درصد پسرها، با خانواده احساس راحتی نمیکنند.»[1]
خلاصه ماشینی:
در مقابل، بسیاری از فرزندان، بهویژه دختران نیز، گلهمندند که چرا والدین، آنها را درک نمیکنند و بیشتر دستور میدهند و نصیحت میکنند؟ همه میپرسند: «چرا دختران مانند گذشته حرف شنوی ندارند؟» «آخرین بررسیهای انجامشده توسط ادارۀ سلامت نوجوانان و جوانان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، نشان میدهد که 59درصد دخترها و 40 درصد پسرها، با خانواده احساس راحتی نمیکنند.
» 1 بیشک، این خواستۀ قلبی تمام والدین و دختران است که بتوانند ارتباطی مؤثر، سازنده و صمیمی با یکدیگر داشته باشند؛ طوری که فرزندان در هر سن و جایگاهی که قرار میگیرند، احترام موی سپیدشان را نگهدارند و به حرفهایی که از سر خیرخواهی و نصیحتهایی که از سر دلسوزی زده میشود، توجه کنند.
بیشتر مشکلات و اختلافات بین والدین و دختران، از زمانی شروع میشود که کیمیای حرفزدن را از یاد ببرند و دختران این انتظار را داشته باشند که والدین، حتی اگر ما چیزی نگوییم باید بدانند مشکلمان چیست؟ در چندین سال پیش، اغلب فرزندان با مادرشان در خانه یا با پدرشان در مزرعه یا محل کار روزگار میگذراندند و با هم گفتوگو میکردند و اگر موانعی پیش میآمد، آن را از سر راه برمیداشتند؛ از این رو والدین قادر بودند به نیازها، آرزوها و شخصیت فرزندانشان پی ببرند.
مادر نباید افکار غلط و انحرافی دربارۀ دختر خود داشته باشد؛ برای مثال، نگوید فرزندم این کار را میکند تا حرص مرا دربیاورد یا او باعث تمام مشکلات در خانه است.