چکیده:
بحث تشکیک، یکی از ملاکهای اصلی تمایز فلسفهی اسلامی در مقایسه با فلسفه مغربزمین محسوب میگردد. هرچند این مساله بیشتر با نام ملاصدرا و حکمت متعالیه گره خورده است، اما متخصصان و پژوهشگران فلسفهی اسلامی معتقداند که رگههایی اولیهی طرح این مساله در فلسفهی شیخ الرئیس ابنسینا پایهریزی شده است. به همین-خاطر مقالهی حاضر نیز، ردّ پای مساله «تشکیک» را در فلسفه ابنسینا به جسجو گرفته است. ابنسینا، ضمن بیان تفاوت مفاهیم مانند: اشتراک لفظی و معنوی، متواطی و مشکّک، در نهایت ما را به بدینجا میرساند که: از یکسوی کثرت در نظام هستی حقیقی است، و از سویدیگر تمام این کثرات در یک حقیقت واحد باهمدیگر اشتراک دارند، و همینطور این حقایق مشترک، همگی دارای مرتبهی واحد نیستند، بلکه درجات متفاوت دارند و در نهایت اینکه تفاوت وجودات عالم هستی، ناشی از مراتب هستی او مربوط به شدت و ضعف مراتب است. بدینترتیب، تشکیک در عالم هستی اثبات میگردد. به تبع بحث از تشکیک، مسائل مانند: اقسام تشکیک در فلسفه اسلامی، ملاک تشکیک، عناصر و ارکان تشکیک، دستآوردهای این بحث در فلسفه، مطرح می-گردد. نگارنده تلاش کرده است طی این مقاله، همین مباحث را دنبال و در نهایت به جمع بندی بپردازد.
خلاصه ماشینی:
ابنسینا، ضمن بیان تفاوت مفاهیم مانند: اشتراک لفظی و معنوی، مُتواطی و مُشِکّک، در نهایت ما را به بدینجا میرساند که: از یکسوی کثرت در نظام هستی حقیقی است، و از سویدیگر تمام این کثرات در یک حقیقت واحد باهمدیگر اشتراک دارند، و همینطور این حقایق مشترک، همگی دارای مرتبهی واحد نیستند، بلکه درجات متفاوت دارند و در نهایت اینکه تفاوت وجودات عالمِ هستی، ناشی از مراتب هستی او مربوط به شدت و ضعف مراتب است.
مشکک بودن مفهوم وجود فیلسوفان مسلمان -هم مشائیان و هم صدرائیان-، بحث تشکیک را در مورد «وجود» قابل طرح دانستهاند نه ماهیت، چه اینکه طبق قاعده معروف و پذیرفته شده در نزد این فیلسوفان: «الماهیه من حیث هی لیست الا هی» یعنی اگر ماهیت از آن حیث که فقط ماهیت است، در نظر گرفته شود، نه وحدت دارد نه کثرت، نه بالفعل است نه بالقوه، نه کلی است و نه جزئی؛ بنابراین، هیچ یکی از این موارد جزء ذات ماهیت نیست و اگر تشکیک به ماهیت نسبت داده شود به تبع وجود و از باب تجوز است (مصباحیزدی، 1380: 1/1/144.
نگاه تطبیقی به مسأله تشکیک شکی نیست در اینکه اصل تشکیک یک مسأله پذیرفته شده در همه نظامهای مشاء، اشراق، حکمت متعالیه و عرفان است؛ آنچه مورد اختلاف است این است که مشائیان و صدرائیان و همینطور در عرفان تشکیک در مفهوم وجود، مراتب وجود و مظاهر وجود است، اما در حکمت اشراق، ماهیت جوهر نوری را حقیقتی تشکیکی شمردهاند که از شدیدترین نور ، یعنی نور الانوار آغاز شده تا به ضعیفترین نور امتداد یافته است؛ اشراقیان،–آنگونه که ملاصدرا میگوید- فلاسفه اشراق معتقدند که وجوه افتراق دو ماهیت از یکدیگر، منحصر در: تمام ماهیت، بعض ماهیت، و لواحق آن نیست؛ بلکه این کمال و نقص در نفس ماهیت نیز راه دارد.