چکیده:
یکی از انواع ادب فارسی، ادب غنایی است که واجد وسیع ترین افق ، در بیان عواطف و دریافت تجربه های عاطفی و حسی است. لحن رنگ آمیزی عاطفی کلام است و در غزل های سعدی، لحن های متنوعی به هم گره خورده اند. همجواری این الحان، در انتقال پیام عاطفی گوینده نقش بسزایی دارد.عناصر شعری چون قالب شعر، وزن، هجاها، معنی واژه ها، ساختمان جمله ها و تصاویر توصیفی و صور خیال از عوامل شکل دهندة لحن محسوب می شوند. در هر اثری یک یا چند لحن وجود دارد و دریافت لحن یک اثر از چنان اهمیتی برخوردار است که درک پیام متن در گرو دریافت آن است. موضوع لحن به حوزة علم معانی مرتبط است زیرا بحث از اینکه لحن به مقتضای حال مخاطب است یا نه به آن حوزه باز می گردد. هر کلامی، یک واحد زبانی محسوب می شود که انتقال دهندة پیامی، از گوینده به مخاطب است. برای آنکه انتقال به بهترین وجه انجام گیرد، ضروری است که کلام مطابق و مناسب با ارادة گوینده و انتظار مخاطب بیان شود. سعدی دشوارترین معانی را به ساده ترین شیوه بیان می کند تا متناسب با مخاطبان خود (مردم) سخن گفته باشد. آوردن معانی دشوار در قالب الفاظ ساده هنر سعدی است و دریافت آن معانی دشوار در گرو شناخت لحن سعدی است تا به جادوی وی پی ببریم.مقاله حاضر پژوهشی است برای شناخت لحن غزلیات سعدی که با استفاده از گزینش واژگان، تصویرهای مناسب،دقت در شیوة چینش آن ها، بهره گیری از تکرارها و هماهنگ کردن موسیقی کلام تحقق یافته است.مساعی نگارندگان در این بررسی برآن است که با استخراج عناصر لحن ساز از متن، به لحن سعدی در دو غزل وی، دست یابد و در صورت گسترش عرصة پژوهش، دست یابی به اصول و پایه های سازندة لحن در سعدی ممکن خواهد شد. و نادیده گرفتن برخی از این عوامل سبب می گردد تا پیام گوینده به درستی دریافت نشود.
One of the four forms of Persian literatures is lyrics. Tone is the color speaker adds into the words. In Saudi’s lyrics there exist lots of different tones. Going togetherness of these tones expresses this artistic and emotional massage to hearer and reader. Poetic elements such as poem formats, rhythm and syllable form tone. Understanding the tone of the artwork is important for understanding the meaning Saadi expresses the most difficult meanings in the simplest way in order to speak in accordance with her audience (people). Bringing difficult meanings in the form of simple words is Saadi's art and getting those difficult meanings depends on knowing Saadi's tone in order to reach the magic of VP.The present article is an attempt to understand the Saadi’s lyrics by means of word choice, appropriate images, and paying attention to ordering them, using repetitions, and coordinating rhythm. The attempt of this study is to understand Saadi’s tone in his two lyrics by extracting those tone making elements from the text also by expanding the area of research in this field achieving and finding the principles and basics of tone making elements would be possible. And ignoring some of these factors will cause the message of the speaker not to be received properly.
خلاصه ماشینی:
/ برخيز دو معني برخاستن و اراده کردن را ميرساند و از عبارت در سايۀ نشستن علاوه بر معني ظاهري، مورد حمايت قرار دادن را ميتوان دريافت کرد و قيام در مصرع دوم علاوه بر معني برخاستن ، نماد و نشانۀ احترام ١٦٠/ تحليل ساختار و لحن دو غزل از سعدي به ديگري را در خود دارد.
اي مجلسيان در بيت اول و اي ماه پريچهر در بيت سوم و سعدي (حذف ندا) در بيت نهم ، شبه جمله هايي هستند که به غزل حيات ميدهد زيرا گوينده با مخاطب قرار دادن خود يا شخصي ديگر، به کلمات زندگي ميبخشد و با حضور و رويارويي شخصي ديگر، لحن کلام عوض ميشود براي مثال در مصراع اول شاعر به توصيف حال خود ميپردازد و در مصراع دوم با مخاطب قرار دادن مجلسيان (در معني اهل درس و فحص ) به تعريض راه خرابات را از آنان ميپرسد و قاعدتا اين سؤال بايد بيپاسخ بماند زيرا مجلسيان را به خرابات راه نباشد.
اين غزل ، از نظر تناسب واژگاني منسجم و پيوسته است چه در محور افقي (درون جمله اي) چه در محور عمودي (بينا جمله اي) و با نگاهي کلي به تناسب واژگان ، لحن غزل به آساني قابل فهم است در ذيل به تناسب واژگان در ابيات نظري ميافکنيم : بيت اول : مجلسيان ، خرقه ، صبوحي زده ، خرابات ، حرام / بيت دوم : محتسب ، سنگ انداختن / بيت سوم : ماه ، تمام ، خرمي، غم / بيت چهارم : برخيز، بنشينم ، بنشيني، قيام / بيت پنجم : گيسو، بناگوش ، دام و دانه / بيت ششم : حريف ، باده ، خمر بهشتي، حرام / بيت هفتم : غيرت ، خلق ، معشوقه / بيت هشتم : سوز، آتش ، پخته ، خام / بيت نهم : انديشه ، نظر، کام ، نهنگان ، دوست .