چکیده:
این مقاله با استفاده از مفهوم تبیین مصرح در روش » تحلیل گفتمان انتقادی « نورمن
فرکلاف، به دنبال توضیح رابطه ی دوسویه میان شش عنصر جریان سوم میانه رو با طبقه
متوسط جدید )شهری( در دوره ی پس از انقلاب اسلامی ایران است. در این راستا، ابتدا
تصویری کلی از عناصر شش گانه ی جریان مزبور ترسیم و سپس رابطه ی این عناصر با
طبقه ی متوسط جدیدتحلیل خواهد شد. سوال اصلی این است که رابطه ی میان این جریان
و آن طبقه هنجاری )بازتولیدی( است یا خلاقانه )تلاش برای تغییر(؟ بررسی ها نشان
می دهند که این رابطه همزمان هنجاری و خلاقانه بوده است؛ یعنی از یک سو، می توان
جریان سوم میانه رو را بخشی از مبارز هی طبقاتی طبقه ی متوسط جدید به حساب آورد و از
سوی دیگر، این جریان ظرفیت نمایندگی هم هی خواسته های آن طبقه را از خود بروز نداده
و به دنبال ایجاد تغییر در آن بوده است. طبقه ی متوسط جدید نیز از متغیرهای تاثیرگذار
بر پیدایش و تغییرات گفتمان این جریان بوده و توانسته است گفتمان جریان مزبور را به
ایده آل های خود نزدیک تر سازد.
خلاصه ماشینی:
تبيين رابطه يجريانسومميانه روباطبقه يمتوسط جديد درايرانپس ازانقلاباسلامي امير همتي دشتکي* تاريخ دريافت : ١۳۹۷/١۰/١۸ عبـاس حاتمـي** تاريـخ تأييـد: ١۳۹۸/٦/۳١ علي عليحسيني*** حميد نساج**** چکيده ايـن مقالـه بـا اسـتفاده از مفهـوم تبييـن مصـرح در روش «تحليـل گفتمـان انتقـادي» نورمـن فـرکلاف، بـه دنبـال توضيـح رابطـه ي دوسـويه ميـان شـش عنصـر جريـان سـوم ميانه رو بـا طبقه متوسـط جديـد (شـهري) در دوره ي پـس از انقـلاب اسـلامي ايـران اسـت .
سـؤال اصلي اين اسـت کـه رابطه ي ميان ايـن جريان و آن طبقـه هنجـاري (بازتوليـدي) اسـت يـا خلاقانـه (تـلاش بـراي تغييـر)؟ بررسـيها نشـان ميدهنـد کـه ايـن رابطـه همزمـان هنجـاري و خلاقانـه بـوده اسـت ؛ يعنـي از يک سـو، ميتـوان جريـان سـوم ميانـه رو را بخشـي از مبـارزه ي طبقاتي طبقه ي متوسـط جديـد به حسـاب آورد و از سـوي ديگـر، ايـن جريان ظرفيـت نمايندگي همـه ي خواسـته هاي آن طبقـه را از خود بـروز نداده و بـه دنبـال ايجـاد تغييـر در آن بـوده اسـت .
پيشينه يپژوهش گرچـه در ايـران پژوهش هايـي در مـورد نقـش طبقـه ي متوسـط جديـد، ماننـد پژوهش هـاي صـورت گرفته از سـوي بحرانـي (١۳۸۸)؛ مسـعودنيا و محمديفـر (١۳۹۰)؛ عراقـي (١۳۸٦)؛ عيوضـي (۱۳۷۷)؛ نوابخـش و آقااحمـدي (١۳۹١)؛ دارابـي (١۳۹٤)؛ خويـي (١۳۹٥)؛ آبنيکـي (١۳۹٦)؛ ابراهيمـي (١۳۷٦)، بشـيريه (١۳۸١) وجـود دارد و نيـز پژوهش هايـي نظيـر دارابـي (١۳۹۰)، شـادلو (۱۳۸۶) و صادقـي و همـکاران (١۳۸١) به بررسـي جريان سـوم اهتمام داشـته اند، تاکنـون رابطـه ي متقابـل طبقه ي متوسـط جديد و جريانهاي سياسـي در ايـران بعد از انقـلاب بـا توسـل بـه روش تحليـل گفتمان انتقـادي١ مورد بررسـي قـرار نگرفته اسـت .