چکیده:
ارتباطات را میتوان بر اساس الگوهای مختلف،طراحی و مهندسی نمود.هدف نگارنده شناسایی الگوی قرآنی ارتباطات در سطح میان فردی و اجتماعی است.به نظر میرسد الگوی ارتباطی قرآن نه اقتدارگرا و نه مخاطبمحور بلکه«حکمت»محور است.حکمت فرایندی جمعی است.پرهیز از شخصیتمحوری،خردورزی و اصالتمحوری،مقدمات وصول به جامعهی«حکمتمحور»است.از نگاه قرآنی،موعظه و مجادله-که استعارهای از ارتباطات احساسی و اقناعی است-در درون دایرهی حکمت مجازند.بر اساس حکمت که سطح شخصیتی«فطرت»را هدف قرار میدهد،میتوان کافهی انسانها را مخاطب قرار داد و به سوی «حق»دعوت نمود.مطلوب این است که مهندسی ارتباطات در جامعهی اسلامی بر اساس الگوی فوق صورت بگیرد.
Communications can be designed and engineered based on different
models. Each of these models is special due to its ideological and human
cognitive principles. In this study, the writer attempls to compile a
Our communication model at both the individual and social levels.
Mechanical models, such as the “injected type”, revolve around (state)
power, and the models that focus on efforts fo satisfy the addressee are
self-centred (egocentric). As is evident, the Quranic Communication
Model is neither based on power or (temporal) authority, nor Is it
egocentric. Rather it is wisdom-oriented. A wisdom-based doctrine is thus
a cumulative process. It refrains from egocentricity, and applies
reasoning and prudence for paving the way towards the wisdom-oriented
society. From the viewpoint of the holy Qur'an, admonishment and
debate — as metaphors for sentimental and satisfactory communications —
are permitted in the realm of wisdom. Based on wisdom, which appeals fo
the innate nature of human beings, we can address all walks of the society
and invite them towards Truth. It is desirable that communication
engineering in an Islamic Society is carried out based on the above
mentioned model.
خلاصه ماشینی:
الف)اگر از زاویهی مخاطب(مردم)،مدل مورد ملاحظه قرار بگیرد،از بعد توصیفی،اینگونه سئوال مطرح میگردد که آیا مردم در مواجهه با یک پیام هنجاری به محتوای پیام توجه میکنند یا به پیامفرست؟به عبارت دیگر آیا برای تودهی مردم«ما قال»نقشآفرین است یا«من قال»؟از بعد تجویزی این سئوال مطرح است که مردم چگونه باید باشند،آیا مردم میبایست به پیام توجه بیشتری نشان بدهند یا مردم به پیامفرست و شخصیت وی عطف توجه نمایند؟ ب)از زاویه پیامفرست نیز میتوان مشابه ساختار سئوال پیشین،دو سئوال مطرح کرد.
1-در بعد توصیفی سئوال این است که آیا انسانها در روابط اجتماعی به خواستهی مخاطبان اهمیت میدهند یا سعی میکنند مستقل عمل نموده و پیام موردنظرشان برای آنها اهمیت دارد؟ 2-در بعد تجویزی،باید پرسید راستی کدامین رویکرد مطلوب است؟آیا افراد میبایست در روابط اجتماعی مستقل بوده و تلاش نمایند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند و رسانهها سعی نمایند مدیریت فرهنگی نموده و جامعه را بسازند؟یا بهتر است افراد در روابط اجتماعی منعطف بوده و همرنگ جماعت باشند و رسانهها تلاش نمایند آئینهی تمامنمای جامعه باشند؟ ج)از زاویهی پیام نیز میتوان سئوالات دوبعدی پیشین را اینگونه مطرح ساخت؛آیا هنجارهای اجتماعی و پیامهای موجود در جامعه،ساخته و پرداختهی مردان بزرگ است؟یا اینکه پیام،محصول تعامل جمعی انسانها است؟به عبارت دیگر،تودهی مردم پیامها را میسازند یا نخبگان؟حال از بعد تجویزی کدام واقعیت بهتر است؟آیا میبایست پیامها محصول جمعی تودهی مردم باشد یا بهتر است نخبگان در راستای هدایت توده،پیامسازی نمایند؟ در مکاتب مختلف راستگرا و چپگرا،پاسخهای مختلفی نسبت به سئوالات مطرح شده ارائه گردیده است که پرداختن به همهی پاسخها در اهداف مقاله نمیگنجد.